پروفایل اشتراکی vahabiat

ترجمه درس رستخیز عظیم فارسی دهم متن و ترجمـه حدیث غدیر از منابع شیعه و سنی | پرسمان ... | مرد وهابی زنش را بـه خوردن ادرار و مدفوع مجبور نمود ... | تفاوتهای نماز شیعیـان و اهل تسنن | پرسمان دانشجويي - وهابيت | پرسمان دانشجويي - وهابيت | تفاوتهای نماز شیعیـان و اهل تسنن | پرسمان دانشجويي - وهابيت | تفاوتهای نماز شیعیـان و اهل تسنن | پرسمان دانشجويي - وهابيت | پرسمان دانشجويي - وهابيت | پرسمان دانشجويي - وهابيت | تفاوتهای نماز شیعیـان و اهل تسنن | پرسمان دانشجويي - وهابيت | کالبدشکافی تفکر وهابیت و القاعده | پرسمان دانشجويي - وهابيت |

ترجمه درس رستخیز عظیم فارسی دهم

متن و ترجمـه حدیث غدیر از منابع شیعه و سنی | پرسمان ...

پاسخ :
در بين روايات، ترجمه درس رستخیز عظیم فارسی دهم يک روايت از شيعه و يک روايت از اهل سنت وجود دارد کـه گفته‌اند درون بين اين ياران خاص، پنجاه نفر زن وجود دارد.

در نوشتار حاضر ابتدا رواياتي را كه بيانگر ياران آن حضرت از مردان هستند، از منابع اهل سنت و شيعه بررسي كرده و در پايان رواياتي كه زنان را نيز جزء ياران حضرت مي‌دانند مورد بررسي قرار مي‌دهيم.

الف: ترجمه درس رستخیز عظیم فارسی دهم منابع اهل سنت

. ترجمه درس رستخیز عظیم فارسی دهم . ترجمه درس رستخیز عظیم فارسی دهم




[متن و ترجمـه حدیث غدیر از منابع شیعه و سنی | پرسمان ... ترجمه درس رستخیز عظیم فارسی دهم]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sat, 14 Jul 2018 10:47:00 +0000



مدفوع خوردن زن توسط زن

مرد وهابی زنش را بـه خوردن ادرار و مدفوع مجبور نمود ...

رروزنامـه سعودی”سبق” نوشت: مدفوع خوردن زن توسط زن زن عربستانی کـه از سوی همسرش ضرب وشتم و در دستشویی خانـه زندانی شده بود، مدفوع خوردن زن توسط زن بـه مرکز پلیس “خمـیس مشیط” گریخت.

به گزارش اسلام پرس، چندی پیش خبری مبنی بر:شکنجه و قتل خردسال بدست مبلغ وهابی؛ درون سایت اسلام پرس درج نمودیم، چند روزی نیست کـه از آن خبر مـی گذرد کـه خبری منزجر کننده از مرکز فرقه وهابیت، بدست سرویس خاورمـیانـه اسلام پرس رسیده است.

ماجرا از این قرار هست که یکی از روزنامـه های رسمـی عربستان سعودی بـه نام “سبق” نوشت؛خانم “ن.ج” بـه خبرنگار ما گفت: من ۲۰ سال سن دارم و یک سه ساله حاصل شش سال زندگی با این فرد، است. مدفوع خوردن زن توسط زن همسرم مرا عذاب مـی داد و با تخته چوبی مرا مورد ضرب و شتم قرار مـی داد بطوریکه زندگی را به منظور من بـه آتش جهنم تبدیل کرده بود.او مرا درون زندانی مـی کرد و علاوه بر شکنجه ای کـه مـی کرد هنگامـیکه تشنـه مـی شدم ادرار و مدفوع را جلو ی من قرار مـی داد و مجبور مـی کرد که تا آن را بخورم.

این زن سعودی گفت:پدر و خانواده ی من درون شـهر “ریـاض” هستند، و من نمـی توانم بـه آنجا بر گردم.

مرد وهابی زنش را بـه خوردن ادرار و مدفوع مجبور نمود

این زن عربستانی کـه قربانی تندخویی شوهرش شده است، از مقامات قضایی خواست که تا حقش را از شوهرش بستانند و حضانت فرزند صغیرش را بـه او دهند.و نیز وی درون خواست کرد که تا کمـیسیون حقوق بشر و امور اجتماعی او را یـاری کند.

پس از درخواست اجرای حکم و نوشتن دادخواست، این زن سعودی به منظور مداوا بـه بیمارستان انتقال داده شد.

این روزنامـه درون ادامـه آورده هست که:این سومـین بار هست که این زن بـه مرکز پلیس مراجعه و دادخواستش را تکمـیل مـیکند، اما درون هر بار پدرش خواستار ترک دادخواست مـی شود و او را بـه خانـه شوهرش بر مـی گرداند!

سرویس خاورمـیانـه اسلام پرس

. مدفوع خوردن زن توسط زن




[مرد وهابی زنش را بـه خوردن ادرار و مدفوع مجبور نمود ... مدفوع خوردن زن توسط زن]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sun, 08 Jul 2018 03:16:00 +0000



دانلود اذان مسجد النبی

تفاوتهای نماز شیعیـان و اهل تسنن | پرسمان دانشجويي - وهابيت

چه تفاوتهایی مـیان نماز شیعیـان و اهل تسنن وجود دارد؟ لطفا با جزئیـات بیـان فرمایید:

تفاوت نماز شيعه وسني : دانلود اذان مسجد النبی درباره تفاوت‌هاي نماز شيعه و سني مطالب بسيار است؛ كه بررسي تمام اين تفاوت‌ها بحث مفصل و طولاني مي‌طلبد اما برخي از آنـها اشاره‌ مي‌كنيم:
در اصل تعداد نماز هاي واجب بين شيعه و سني اختلاف نيست، دانلود اذان مسجد النبی بلكه درون جزئيات مسائل و چگونگي انجام نماز و به جا آوردن اذكار نماز اختلافاتی وجود دارد كه بـه بعضي اشاره مي شود.
1. دانلود اذان مسجد النبی اذان و اقامـه
از نظر اهل‌سنت, اذان گفتن براي نماز صبح, پيش از رسيدن وقت آن, يعني پيش از طلوع‌فجر مستحب است, و لذا آنان پیش از طلوع‌فجر اذان مي‌گويند كه درون حقيقت اعلام وقت نافله هست تا مردم براي خواندن نماز صبح آماده شوند و پيش از آن, نمازهاي نافله را بخوانند.و چون وقت نماز صبح مي‌رسد يكبار ديگر اذان مي‌گويند و اين اذان براي اعلام داخل شدن وقت نماز صبح است, و پس از آن اقامـه مي‌گويند. دانلود اذان مسجد النبی بنابراين براي نماز صبح دوبار اذان و يك‌بار اقامـه گفته مي‌شود. از نظر فقهاي شيعه, اذان بايد بعد از داخل شدن وقت گفته شود.اهل‌سنت جمله حي‌علي خيرالعمل را درون اذان صبح نمي‌گويند. درون برخي از كتاب‌هاي آنان آمده هست كه درون زمان پيامبراسلام(ص)و زمان خليفه اول, اين جمله درون اذان گفته مي‌شد و خليفه دوم از آن نـهي كرد و دستور داد درون اذان صبح بـه جاي اين جمله دوبار بگويند: الصلوه خير من النوم. شيعه عبارت اَشْهَدُ اَنَّ عَليً وَلِيُ الله را جزء اذان نمي داند ولي گفتن آنرا جايز مي داند ولي اهل سنت آوردن اين عبارت را بدعت مي شمارند.
2- خواندن بسم الله درون اول هر سوره
اهل‌سنت درباره خواندن بسم‌الله درون نماز, ديدگاه متفاوتي با شيعه دارند؛ از نظر شيعه, بسم‌الله جزئي از سوره هست و بايد خوانده شود و خواندن سوره هاي قرآن بدون بسم الله درون نماز سبب بطلان نماز هست و ترك آن درون نماز جايز نيست. و مستحب هست كه حتي درون نمازهايي كه آهسته خوانده شود, بسم‌الله درون نماز بلند خوانده شود و اين يكي از شعائر شيعه است.
اما از نظر اهل سنت:
ولي بسياري از اهل‌سنت, بسم‌الله را جزء سوره نمي‌دانند, حنفي‌ها و حنبلي‌ها درون عين حال كه آن را جزء سوره نمي‌دانند ومي گويند خواندن بسم الله درون اول سوره درون نماز واجب نيست و ترك آن جايز است.
اما درون عين حال خواندن آن را درون آغاز حمد و سوره مستحب مي‌دانند؛ ولي بـه نظر آنـها اگرچه نماز جهري باشد مانند نمازهاي مغرب و عشاء بايد بسم‌الله آهسته خوانده شود.
از نظر مذهب حنفي، حنبلي و مالكي: بسم الله درون هر سوره ، جزء سوره نمي باشد . اما از نظر شافعي بسم الله جزء هر سوره هست و ترك آن درون نماز جايز نيست.
3- قرائت سوره فاتحه درون دو ركعت اول نمازهاي يوميه:
از نظر شيعه واجب هست در دو ركعت اول نماز هاي يوميه سوره فاتحه خوانده شود . اگر سوره ديگري از قرآن بـه جاي آن خوانده شود، صحيح نيست و نماز باطل است. درون دو ركعت سوم و چهارم، نماز گزار مي تواند تسبيحات اربعه بخواند و مي تواند بـه جاي آن سوره حمد يعني فاتحه را بخواند.
اما از نظر اهل سنت: بنابر مذهب حنفي ، خواندن سوره فاتحه درون دو ركعت اول نماز بـه طور معين لازم نيست، بلكه اگر سوره ديگري بـه جاي فاتحه خوانده شود ،نماز صحيح است
اما نظر شافعي و مالكي و حنبلي آن هست كه خواندن سوره فاتحه درون تمام ركعت هاي نماز واجب است، بدون فرق بين دو ركعت اول يا ركعت هاي سوم وچهارم نماز . هم چنين فرق بين نماز واجب و مستحب نمي باشد. درون تمام نماز ها و در تمام ركعت ها خواندن حمد بـه نظر اين سه مذهب واجب است.
4- خواندن سوره بعد از فاتحه:
از نظر شيعه خواندن سوره درون ركعت اول و دوم نماز بعد از خواندن سوره حمد (فاتحه) واجب هست و بايد يك سوره كامل خوانده شود.
از نظر اهل سنت:
به نظر حنبلي درون دو ركعت اول نماز فقط خواندن يك سوره كفايت مي كند ،هر سوره كه باشد، بلكه هر مقداري كه ازآيات قران خوانده شود، كفايت مي كند؛ اگر كسي حمد را هم بخواند، خواندن سوره بعد از حمد واجب نيست.
اما بـه نظر سه مذهب ديگر، خواندن يك سوره درون دو ركعت اول نماز بعد از خواندن سوره فاتحه، مستحب است، نـه واجب.
5- جهر و اخفات درون نماز:
از نظر شيعه واجب هست قرائت حمد و سوره درون نماز صبح و مغرب و عشا بلند خوانده شود . درون نماز ظهر و عصر واجب هست آهسته خوانده شود.
اما از نظر اهل سنت:
به نظر حنفي: جهر و اخفات درون نماز واجب نيست، بلكه مستحب هم نيست و نماز گزار مخير هست كه قرائت را بلند بخواند يا آهسته.
اما شافعي مطابق با مذهب شيعه درون مسئله جهر و اخفات فتوا دارد.
از نظر مالكي و حنبلي، جهر درون نماز صبح و مغرب و عشا مستحب است.
6- تكتف: دست گذاشتن روي هم درون نماز
از نظر شيعه گذاشتن دست روي هم درون نماز باطل است.
اما از نظر مذاهب اهل سنت:
از نظر هر چهار مذهب، دست روي هم گذاشتن درون نماز مستحب هست ،نـه واجب . از نظر مذهب مالكيه ، تكتف جايز هست و مستحب هم نيست لكن آزاد گذاشتن دستان درون نماز واجب مستحب است.
7- گفتن آمين درون نماز:
از نظر شيعه گفتن آمين درون نماز حرام هست و نماز باطل است.
اما از نظر چهار مذهب اهل سنت مستحب است.
8- خواندن قنوت:
به نظر شيعه درون تمام نماز هاي يوميه خواندن قنوت مستحب است.
اما بـه نظر مذاهب اهل سنت:
به نظر حنفي ها و حنابله: درون غير نماز وتر درون نمازهاي ديگر قنوت ندارد.
به نظر شافعي و مالكي: خواندن قنوت فقط درون نماز صبح مستحب است.
9- برگرداندن صورت بـه چپ و راست درون حال خواندن سلام
شافعي‌ها و حنفي‌ها و حنبلي‌ها عقيده دارند كه مستحب هست نمازگزار درون حال خواندن سلام نماز, درون سلام اول صورت خود را بـه طرف راست و در سلام دوم بـه طرف چپ برگرداند, آن هم بـه اندازه‌اي كه ‌سر صورت او ديده شود. مالكي‌ها نيز اين كار را مستحب مي‌دانند, ولي آن را بـه سلام آخر اختصاص داده‌اند.از نظر شيعه نمازگزار هنگام سلام نماز نبايد صورتش از قبله منحرف شود.
10- عبور از مقابل نمازگزار.
از نظر اهل‌سنت عبور كردن از مقابل نمازگزار حرام است, حتي درون بعضي از كتاب‌هاي حديثي آنان آمده هست كه نمازگزار بايد مانع عبور عابر از مقابل خود باشد, اگرچه اين كار بـه درگيري بكشد, و كسي كه از مقابل نمازگزار عبور مي‌كند شيطان است. بـه همين جهت وقتي درون مكه يا مدينـه از مقابل كسي كه نماز مي‌گذارد, عبور كنيد, با اعتراض شديد او و ديگران روبرو مي‌شويد و حتي ممكن هست براي اين كار خشونت هم نشان بدهند. بنابراين زائران ايراني بايد از پيش, بـه اين مسئله توجه داشته باشند.از نظر شيعه عبور از مقابل نمازگزار حرام نيست ولي مستحب هست كه نمازگزار حايلي مانند عصا يا تسبيح يا چوب يا ريسمان قرار دهد که تا ميان او و كساني كه از مقابل او عبور مي‌كنند قرار گيرد, و اين از باب احترام بـه نماز و رمز انقطاع از مردم بـه سوي خداست.
11- از نظر شيعه، سجده بايد بر زمين (خاك و سنگ) و چيزهاي غير خوراكي كه از زمين مي‎رويد باشد و سجده بر خاك از همـه بهتر است. ولي اهل سنّت درون مورد محلّ سجده توسعه بيشتري قايل هستند و سجده بر فرش، سجاده و... را نيز جايز مي‎دانند.
12- شيعيان و اهل سنت درون مقدار خم شدن درون هنگام ركوع متفق القولند؛ جز حنفي‎ها كه خم نمودن سر را كافي مي‎دانند.
اركان نماز:
13- اركان نماز را اهل سنّت چهار که تا مي‎دانند (قيام و ركوع، سجود و قرائت) و بعضي از آنـها نيّت را اضافه نموده‎اند ولي شيعيان اركان نماز را پنج که تا مي‎دانند (نيّت، تكبيرة الاحرام، قيام، ركوع، سجود)
14- اهل سنّت مي‎گويند نمازهاي پنجگانـه بايد درون پنج وقت (ظهر، عصر، مغرب، عشاء، صبح) خوانده شود ولي از نظر شيعه درون پنج وقت خواندن افضل و مستحب است.
15- درباره صلوات عبارت آل محمد را اهل سنت از صلوات حذف مي كنند و در تشـهد كه صلوات آن واجب هست اين عبارت را نمي گويند و نماز ناقص مي خوانند .
16- نماز مستحبي اهل سنت
اهل تسنن بـه نماز‌هاي مستحبي شب‌هاي ماه مبارك رمضان، تراويح مي‌گويند كه 20 ركعت با 10 سلام خوانده مي‌شود، و چون درون هر چهار ركعت بـه اندازة خواندن يك نماز استراحت مي‌كنند، بـه اين نماز تراويح گفته مي‌شود. اينـها اين نمازها را بـه جماعت مي خوانند كه بدعت است. چون رسول خدا(ص) نماز مستحبي را بـه جماعت نمي خواند. اولين بار، عمر اين بدعت را گذاشت؛ و برخي اصحاب گفتند كه اين كار بدعت است. او جواب داد: بدعت خوبي است؛ چه كاري بهتر از خواندن نماز با جماعت؟
هم چنين درون موارد ديگر نماز درون ذكر هاي ركوع و موارد ديگر نيز اختلافات بين شيعه و سني وجود دارد . ذكر تمام موارد آنـها بحث فقهي جدا گانـه لازم دارد . همان طور كه درون جزئيات بعضي از مسائل بين شيعه و سني اختلاف وجود دارد، بين مذاهب چهار گانـه اهل سنت نيز اختلاف هست . بين نظر مراجع شيعه نيز اختلاف درون فتوي وجود دارد . اين نوع اختلافات براساس اختلاف درون مبناي استنباط حكم مي باشد
نسبت بـه نماز هاي مستحبي و نوافل شيعه نيز مانند اهل سنت بـه آنـهامعتقد هست اما درون برخي مسايل مانند جماعت خواندن نماز مستحبي اختلاف داشته و شيعه بر اين باور هست كه نماز هاي مستحبي را بايد فرادا خواند. وشيعيان بر نماز هاي مستحبي اهتمام دارند.
از نظر شيعه بـه جز نمازهاى واجب روزانـه(17 ركعت)،نمازهاى ديگرى هم‏وجود دارد كه انجام آنـها مستحب هست و بسيار ثواب دارد و چون اين‏نمازها،اضافه بر نماز واجب است،به آنـها نافله و نوافل گفته مى‏شود(نفل،به معناى زايد و افزون است).

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. رساله علمية امام خميني، بخش واجبات نماز.
. 2محمد جواد مغنيه، الفقه علي المذاهب الخمسه، ص108-111،1402 قمري.
.3 الفقه علي مذاهب الاربعة حزيري، ج 1، ص 312.
.4معالم مدرستين علامـه عسكري.

گردآوری و پاسخ:
سید محمد مـهدی حسین پور
مدیر گروه وهابیت




[تفاوتهای نماز شیعیـان و اهل تسنن | پرسمان دانشجويي - وهابيت دانلود اذان مسجد النبی]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sat, 21 Jul 2018 22:20:00 +0000



رابطه پرسمان دانشجویی

پرسمان دانشجويي - وهابيت

پاسخ :
در بين روايات، رابطه پرسمان دانشجویی يک روايت از شيعه و يک روايت از اهل سنت وجود دارد کـه گفته‌اند درون بين اين ياران خاص، پنجاه نفر زن وجود دارد.

در نوشتار حاضر ابتدا رواياتي را كه بيانگر ياران آن حضرت از مردان هستند، از منابع اهل سنت و شيعه بررسي كرده و در پايان رواياتي كه زنان را نيز جزء ياران حضرت مي‌دانند مورد بررسي قرار مي‌دهيم.

الف: رابطه پرسمان دانشجویی منابع اهل سنت

. رابطه پرسمان دانشجویی . رابطه پرسمان دانشجویی




[پرسمان دانشجويي - وهابيت رابطه پرسمان دانشجویی]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Tue, 24 Jul 2018 04:51:00 +0000



نماز اهل شافعی

تفاوتهای نماز شیعیـان و اهل تسنن | پرسمان دانشجويي - وهابيت

چه تفاوتهایی مـیان نماز شیعیـان و اهل تسنن وجود دارد؟ لطفا با جزئیـات بیـان فرمایید:

تفاوت نماز شيعه وسني : نماز اهل شافعی درباره تفاوت‌هاي نماز شيعه و سني مطالب بسيار است؛ كه بررسي تمام اين تفاوت‌ها بحث مفصل و طولاني مي‌طلبد اما برخي از آنـها اشاره‌ مي‌كنيم:
در اصل تعداد نماز هاي واجب بين شيعه و سني اختلاف نيست، نماز اهل شافعی بلكه درون جزئيات مسائل و چگونگي انجام نماز و به جا آوردن اذكار نماز اختلافاتی وجود دارد كه بـه بعضي اشاره مي شود.
1. نماز اهل شافعی اذان و اقامـه
از نظر اهل‌سنت, اذان گفتن براي نماز صبح, پيش از رسيدن وقت آن, يعني پيش از طلوع‌فجر مستحب است, و لذا آنان پیش از طلوع‌فجر اذان مي‌گويند كه درون حقيقت اعلام وقت نافله هست تا مردم براي خواندن نماز صبح آماده شوند و پيش از آن, نمازهاي نافله را بخوانند.و چون وقت نماز صبح مي‌رسد يكبار ديگر اذان مي‌گويند و اين اذان براي اعلام داخل شدن وقت نماز صبح است, و پس از آن اقامـه مي‌گويند. نماز اهل شافعی بنابراين براي نماز صبح دوبار اذان و يك‌بار اقامـه گفته مي‌شود. از نظر فقهاي شيعه, اذان بايد بعد از داخل شدن وقت گفته شود.اهل‌سنت جمله حي‌علي خيرالعمل را درون اذان صبح نمي‌گويند. درون برخي از كتاب‌هاي آنان آمده هست كه درون زمان پيامبراسلام(ص)و زمان خليفه اول, اين جمله درون اذان گفته مي‌شد و خليفه دوم از آن نـهي كرد و دستور داد درون اذان صبح بـه جاي اين جمله دوبار بگويند: الصلوه خير من النوم. شيعه عبارت اَشْهَدُ اَنَّ عَليً وَلِيُ الله را جزء اذان نمي داند ولي گفتن آنرا جايز مي داند ولي اهل سنت آوردن اين عبارت را بدعت مي شمارند.
2- خواندن بسم الله درون اول هر سوره
اهل‌سنت درباره خواندن بسم‌الله درون نماز, ديدگاه متفاوتي با شيعه دارند؛ از نظر شيعه, بسم‌الله جزئي از سوره هست و بايد خوانده شود و خواندن سوره هاي قرآن بدون بسم الله درون نماز سبب بطلان نماز هست و ترك آن درون نماز جايز نيست. و مستحب هست كه حتي درون نمازهايي كه آهسته خوانده شود, بسم‌الله درون نماز بلند خوانده شود و اين يكي از شعائر شيعه است.
اما از نظر اهل سنت:
ولي بسياري از اهل‌سنت, بسم‌الله را جزء سوره نمي‌دانند, حنفي‌ها و حنبلي‌ها درون عين حال كه آن را جزء سوره نمي‌دانند ومي گويند خواندن بسم الله درون اول سوره درون نماز واجب نيست و ترك آن جايز است.
اما درون عين حال خواندن آن را درون آغاز حمد و سوره مستحب مي‌دانند؛ ولي بـه نظر آنـها اگرچه نماز جهري باشد مانند نمازهاي مغرب و عشاء بايد بسم‌الله آهسته خوانده شود.
از نظر مذهب حنفي، حنبلي و مالكي: بسم الله درون هر سوره ، جزء سوره نمي باشد . اما از نظر شافعي بسم الله جزء هر سوره هست و ترك آن درون نماز جايز نيست.
3- قرائت سوره فاتحه درون دو ركعت اول نمازهاي يوميه:
از نظر شيعه واجب هست در دو ركعت اول نماز هاي يوميه سوره فاتحه خوانده شود . اگر سوره ديگري از قرآن بـه جاي آن خوانده شود، صحيح نيست و نماز باطل است. درون دو ركعت سوم و چهارم، نماز گزار مي تواند تسبيحات اربعه بخواند و مي تواند بـه جاي آن سوره حمد يعني فاتحه را بخواند.
اما از نظر اهل سنت: بنابر مذهب حنفي ، خواندن سوره فاتحه درون دو ركعت اول نماز بـه طور معين لازم نيست، بلكه اگر سوره ديگري بـه جاي فاتحه خوانده شود ،نماز صحيح است
اما نظر شافعي و مالكي و حنبلي آن هست كه خواندن سوره فاتحه درون تمام ركعت هاي نماز واجب است، بدون فرق بين دو ركعت اول يا ركعت هاي سوم وچهارم نماز . هم چنين فرق بين نماز واجب و مستحب نمي باشد. درون تمام نماز ها و در تمام ركعت ها خواندن حمد بـه نظر اين سه مذهب واجب است.
4- خواندن سوره بعد از فاتحه:
از نظر شيعه خواندن سوره درون ركعت اول و دوم نماز بعد از خواندن سوره حمد (فاتحه) واجب هست و بايد يك سوره كامل خوانده شود.
از نظر اهل سنت:
به نظر حنبلي درون دو ركعت اول نماز فقط خواندن يك سوره كفايت مي كند ،هر سوره كه باشد، بلكه هر مقداري كه ازآيات قران خوانده شود، كفايت مي كند؛ اگر كسي حمد را هم بخواند، خواندن سوره بعد از حمد واجب نيست.
اما بـه نظر سه مذهب ديگر، خواندن يك سوره درون دو ركعت اول نماز بعد از خواندن سوره فاتحه، مستحب است، نـه واجب.
5- جهر و اخفات درون نماز:
از نظر شيعه واجب هست قرائت حمد و سوره درون نماز صبح و مغرب و عشا بلند خوانده شود . درون نماز ظهر و عصر واجب هست آهسته خوانده شود.
اما از نظر اهل سنت:
به نظر حنفي: جهر و اخفات درون نماز واجب نيست، بلكه مستحب هم نيست و نماز گزار مخير هست كه قرائت را بلند بخواند يا آهسته.
اما شافعي مطابق با مذهب شيعه درون مسئله جهر و اخفات فتوا دارد.
از نظر مالكي و حنبلي، جهر درون نماز صبح و مغرب و عشا مستحب است.
6- تكتف: دست گذاشتن روي هم درون نماز
از نظر شيعه گذاشتن دست روي هم درون نماز باطل است.
اما از نظر مذاهب اهل سنت:
از نظر هر چهار مذهب، دست روي هم گذاشتن درون نماز مستحب هست ،نـه واجب . از نظر مذهب مالكيه ، تكتف جايز هست و مستحب هم نيست لكن آزاد گذاشتن دستان درون نماز واجب مستحب است.
7- گفتن آمين درون نماز:
از نظر شيعه گفتن آمين درون نماز حرام هست و نماز باطل است.
اما از نظر چهار مذهب اهل سنت مستحب است.
8- خواندن قنوت:
به نظر شيعه درون تمام نماز هاي يوميه خواندن قنوت مستحب است.
اما بـه نظر مذاهب اهل سنت:
به نظر حنفي ها و حنابله: درون غير نماز وتر درون نمازهاي ديگر قنوت ندارد.
به نظر شافعي و مالكي: خواندن قنوت فقط درون نماز صبح مستحب است.
9- برگرداندن صورت بـه چپ و راست درون حال خواندن سلام
شافعي‌ها و حنفي‌ها و حنبلي‌ها عقيده دارند كه مستحب هست نمازگزار درون حال خواندن سلام نماز, درون سلام اول صورت خود را بـه طرف راست و در سلام دوم بـه طرف چپ برگرداند, آن هم بـه اندازه‌اي كه ‌سر صورت او ديده شود. مالكي‌ها نيز اين كار را مستحب مي‌دانند, ولي آن را بـه سلام آخر اختصاص داده‌اند.از نظر شيعه نمازگزار هنگام سلام نماز نبايد صورتش از قبله منحرف شود.
10- عبور از مقابل نمازگزار.
از نظر اهل‌سنت عبور كردن از مقابل نمازگزار حرام است, حتي درون بعضي از كتاب‌هاي حديثي آنان آمده هست كه نمازگزار بايد مانع عبور عابر از مقابل خود باشد, اگرچه اين كار بـه درگيري بكشد, و كسي كه از مقابل نمازگزار عبور مي‌كند شيطان است. بـه همين جهت وقتي درون مكه يا مدينـه از مقابل كسي كه نماز مي‌گذارد, عبور كنيد, با اعتراض شديد او و ديگران روبرو مي‌شويد و حتي ممكن هست براي اين كار خشونت هم نشان بدهند. بنابراين زائران ايراني بايد از پيش, بـه اين مسئله توجه داشته باشند.از نظر شيعه عبور از مقابل نمازگزار حرام نيست ولي مستحب هست كه نمازگزار حايلي مانند عصا يا تسبيح يا چوب يا ريسمان قرار دهد که تا ميان او و كساني كه از مقابل او عبور مي‌كنند قرار گيرد, و اين از باب احترام بـه نماز و رمز انقطاع از مردم بـه سوي خداست.
11- از نظر شيعه، سجده بايد بر زمين (خاك و سنگ) و چيزهاي غير خوراكي كه از زمين مي‎رويد باشد و سجده بر خاك از همـه بهتر است. ولي اهل سنّت درون مورد محلّ سجده توسعه بيشتري قايل هستند و سجده بر فرش، سجاده و... را نيز جايز مي‎دانند.
12- شيعيان و اهل سنت درون مقدار خم شدن درون هنگام ركوع متفق القولند؛ جز حنفي‎ها كه خم نمودن سر را كافي مي‎دانند.
اركان نماز:
13- اركان نماز را اهل سنّت چهار که تا مي‎دانند (قيام و ركوع، سجود و قرائت) و بعضي از آنـها نيّت را اضافه نموده‎اند ولي شيعيان اركان نماز را پنج که تا مي‎دانند (نيّت، تكبيرة الاحرام، قيام، ركوع، سجود)
14- اهل سنّت مي‎گويند نمازهاي پنجگانـه بايد درون پنج وقت (ظهر، عصر، مغرب، عشاء، صبح) خوانده شود ولي از نظر شيعه درون پنج وقت خواندن افضل و مستحب است.
15- درباره صلوات عبارت آل محمد را اهل سنت از صلوات حذف مي كنند و در تشـهد كه صلوات آن واجب هست اين عبارت را نمي گويند و نماز ناقص مي خوانند .
16- نماز مستحبي اهل سنت
اهل تسنن بـه نماز‌هاي مستحبي شب‌هاي ماه مبارك رمضان، تراويح مي‌گويند كه 20 ركعت با 10 سلام خوانده مي‌شود، و چون درون هر چهار ركعت بـه اندازة خواندن يك نماز استراحت مي‌كنند، بـه اين نماز تراويح گفته مي‌شود. اينـها اين نمازها را بـه جماعت مي خوانند كه بدعت است. چون رسول خدا(ص) نماز مستحبي را بـه جماعت نمي خواند. اولين بار، عمر اين بدعت را گذاشت؛ و برخي اصحاب گفتند كه اين كار بدعت است. او جواب داد: بدعت خوبي است؛ چه كاري بهتر از خواندن نماز با جماعت؟
هم چنين درون موارد ديگر نماز درون ذكر هاي ركوع و موارد ديگر نيز اختلافات بين شيعه و سني وجود دارد . ذكر تمام موارد آنـها بحث فقهي جدا گانـه لازم دارد . همان طور كه درون جزئيات بعضي از مسائل بين شيعه و سني اختلاف وجود دارد، بين مذاهب چهار گانـه اهل سنت نيز اختلاف هست . بين نظر مراجع شيعه نيز اختلاف درون فتوي وجود دارد . اين نوع اختلافات براساس اختلاف درون مبناي استنباط حكم مي باشد
نسبت بـه نماز هاي مستحبي و نوافل شيعه نيز مانند اهل سنت بـه آنـهامعتقد هست اما درون برخي مسايل مانند جماعت خواندن نماز مستحبي اختلاف داشته و شيعه بر اين باور هست كه نماز هاي مستحبي را بايد فرادا خواند. وشيعيان بر نماز هاي مستحبي اهتمام دارند.
از نظر شيعه بـه جز نمازهاى واجب روزانـه(17 ركعت)،نمازهاى ديگرى هم‏وجود دارد كه انجام آنـها مستحب هست و بسيار ثواب دارد و چون اين‏نمازها،اضافه بر نماز واجب است،به آنـها نافله و نوافل گفته مى‏شود(نفل،به معناى زايد و افزون است).

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. رساله علمية امام خميني، بخش واجبات نماز.
. 2محمد جواد مغنيه، الفقه علي المذاهب الخمسه، ص108-111،1402 قمري.
.3 الفقه علي مذاهب الاربعة حزيري، ج 1، ص 312.
.4معالم مدرستين علامـه عسكري.

گردآوری و پاسخ:
سید محمد مـهدی حسین پور
مدیر گروه وهابیت




[تفاوتهای نماز شیعیـان و اهل تسنن | پرسمان دانشجويي - وهابيت نماز اهل شافعی]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Fri, 27 Jul 2018 09:41:00 +0000



اسپم فحش

تفاوتهای نماز شیعیـان و اهل تسنن | پرسمان دانشجويي - وهابيت

چه تفاوتهایی مـیان نماز شیعیـان و اهل تسنن وجود دارد؟ لطفا با جزئیـات بیـان فرمایید:

تفاوت نماز شيعه وسني : اسپم فحش درباره تفاوت‌هاي نماز شيعه و سني مطالب بسيار است؛ كه بررسي تمام اين تفاوت‌ها بحث مفصل و طولاني مي‌طلبد اما برخي از آنـها اشاره‌ مي‌كنيم:
در اصل تعداد نماز هاي واجب بين شيعه و سني اختلاف نيست، اسپم فحش بلكه درون جزئيات مسائل و چگونگي انجام نماز و به جا آوردن اذكار نماز اختلافاتی وجود دارد كه بـه بعضي اشاره مي شود.
1. اسپم فحش اذان و اقامـه
از نظر اهل‌سنت, اذان گفتن براي نماز صبح, پيش از رسيدن وقت آن, يعني پيش از طلوع‌فجر مستحب است, و لذا آنان پیش از طلوع‌فجر اذان مي‌گويند كه درون حقيقت اعلام وقت نافله هست تا مردم براي خواندن نماز صبح آماده شوند و پيش از آن, نمازهاي نافله را بخوانند.و چون وقت نماز صبح مي‌رسد يكبار ديگر اذان مي‌گويند و اين اذان براي اعلام داخل شدن وقت نماز صبح است, و پس از آن اقامـه مي‌گويند. اسپم فحش بنابراين براي نماز صبح دوبار اذان و يك‌بار اقامـه گفته مي‌شود. از نظر فقهاي شيعه, اذان بايد بعد از داخل شدن وقت گفته شود.اهل‌سنت جمله حي‌علي خيرالعمل را درون اذان صبح نمي‌گويند. درون برخي از كتاب‌هاي آنان آمده هست كه درون زمان پيامبراسلام(ص)و زمان خليفه اول, اين جمله درون اذان گفته مي‌شد و خليفه دوم از آن نـهي كرد و دستور داد درون اذان صبح بـه جاي اين جمله دوبار بگويند: الصلوه خير من النوم. شيعه عبارت اَشْهَدُ اَنَّ عَليً وَلِيُ الله را جزء اذان نمي داند ولي گفتن آنرا جايز مي داند ولي اهل سنت آوردن اين عبارت را بدعت مي شمارند.
2- خواندن بسم الله درون اول هر سوره
اهل‌سنت درباره خواندن بسم‌الله درون نماز, ديدگاه متفاوتي با شيعه دارند؛ از نظر شيعه, بسم‌الله جزئي از سوره هست و بايد خوانده شود و خواندن سوره هاي قرآن بدون بسم الله درون نماز سبب بطلان نماز هست و ترك آن درون نماز جايز نيست. و مستحب هست كه حتي درون نمازهايي كه آهسته خوانده شود, بسم‌الله درون نماز بلند خوانده شود و اين يكي از شعائر شيعه است.
اما از نظر اهل سنت:
ولي بسياري از اهل‌سنت, بسم‌الله را جزء سوره نمي‌دانند, حنفي‌ها و حنبلي‌ها درون عين حال كه آن را جزء سوره نمي‌دانند ومي گويند خواندن بسم الله درون اول سوره درون نماز واجب نيست و ترك آن جايز است.
اما درون عين حال خواندن آن را درون آغاز حمد و سوره مستحب مي‌دانند؛ ولي بـه نظر آنـها اگرچه نماز جهري باشد مانند نمازهاي مغرب و عشاء بايد بسم‌الله آهسته خوانده شود.
از نظر مذهب حنفي، حنبلي و مالكي: بسم الله درون هر سوره ، جزء سوره نمي باشد . اما از نظر شافعي بسم الله جزء هر سوره هست و ترك آن درون نماز جايز نيست.
3- قرائت سوره فاتحه درون دو ركعت اول نمازهاي يوميه:
از نظر شيعه واجب هست در دو ركعت اول نماز هاي يوميه سوره فاتحه خوانده شود . اگر سوره ديگري از قرآن بـه جاي آن خوانده شود، صحيح نيست و نماز باطل است. درون دو ركعت سوم و چهارم، نماز گزار مي تواند تسبيحات اربعه بخواند و مي تواند بـه جاي آن سوره حمد يعني فاتحه را بخواند.
اما از نظر اهل سنت: بنابر مذهب حنفي ، خواندن سوره فاتحه درون دو ركعت اول نماز بـه طور معين لازم نيست، بلكه اگر سوره ديگري بـه جاي فاتحه خوانده شود ،نماز صحيح است
اما نظر شافعي و مالكي و حنبلي آن هست كه خواندن سوره فاتحه درون تمام ركعت هاي نماز واجب است، بدون فرق بين دو ركعت اول يا ركعت هاي سوم وچهارم نماز . هم چنين فرق بين نماز واجب و مستحب نمي باشد. درون تمام نماز ها و در تمام ركعت ها خواندن حمد بـه نظر اين سه مذهب واجب است.
4- خواندن سوره بعد از فاتحه:
از نظر شيعه خواندن سوره درون ركعت اول و دوم نماز بعد از خواندن سوره حمد (فاتحه) واجب هست و بايد يك سوره كامل خوانده شود.
از نظر اهل سنت:
به نظر حنبلي درون دو ركعت اول نماز فقط خواندن يك سوره كفايت مي كند ،هر سوره كه باشد، بلكه هر مقداري كه ازآيات قران خوانده شود، كفايت مي كند؛ اگر كسي حمد را هم بخواند، خواندن سوره بعد از حمد واجب نيست.
اما بـه نظر سه مذهب ديگر، خواندن يك سوره درون دو ركعت اول نماز بعد از خواندن سوره فاتحه، مستحب است، نـه واجب.
5- جهر و اخفات درون نماز:
از نظر شيعه واجب هست قرائت حمد و سوره درون نماز صبح و مغرب و عشا بلند خوانده شود . درون نماز ظهر و عصر واجب هست آهسته خوانده شود.
اما از نظر اهل سنت:
به نظر حنفي: جهر و اخفات درون نماز واجب نيست، بلكه مستحب هم نيست و نماز گزار مخير هست كه قرائت را بلند بخواند يا آهسته.
اما شافعي مطابق با مذهب شيعه درون مسئله جهر و اخفات فتوا دارد.
از نظر مالكي و حنبلي، جهر درون نماز صبح و مغرب و عشا مستحب است.
6- تكتف: دست گذاشتن روي هم درون نماز
از نظر شيعه گذاشتن دست روي هم درون نماز باطل است.
اما از نظر مذاهب اهل سنت:
از نظر هر چهار مذهب، دست روي هم گذاشتن درون نماز مستحب هست ،نـه واجب . از نظر مذهب مالكيه ، تكتف جايز هست و مستحب هم نيست لكن آزاد گذاشتن دستان درون نماز واجب مستحب است.
7- گفتن آمين درون نماز:
از نظر شيعه گفتن آمين درون نماز حرام هست و نماز باطل است.
اما از نظر چهار مذهب اهل سنت مستحب است.
8- خواندن قنوت:
به نظر شيعه درون تمام نماز هاي يوميه خواندن قنوت مستحب است.
اما بـه نظر مذاهب اهل سنت:
به نظر حنفي ها و حنابله: درون غير نماز وتر درون نمازهاي ديگر قنوت ندارد.
به نظر شافعي و مالكي: خواندن قنوت فقط درون نماز صبح مستحب است.
9- برگرداندن صورت بـه چپ و راست درون حال خواندن سلام
شافعي‌ها و حنفي‌ها و حنبلي‌ها عقيده دارند كه مستحب هست نمازگزار درون حال خواندن سلام نماز, درون سلام اول صورت خود را بـه طرف راست و در سلام دوم بـه طرف چپ برگرداند, آن هم بـه اندازه‌اي كه ‌سر صورت او ديده شود. مالكي‌ها نيز اين كار را مستحب مي‌دانند, ولي آن را بـه سلام آخر اختصاص داده‌اند.از نظر شيعه نمازگزار هنگام سلام نماز نبايد صورتش از قبله منحرف شود.
10- عبور از مقابل نمازگزار.
از نظر اهل‌سنت عبور كردن از مقابل نمازگزار حرام است, حتي درون بعضي از كتاب‌هاي حديثي آنان آمده هست كه نمازگزار بايد مانع عبور عابر از مقابل خود باشد, اگرچه اين كار بـه درگيري بكشد, و كسي كه از مقابل نمازگزار عبور مي‌كند شيطان است. بـه همين جهت وقتي درون مكه يا مدينـه از مقابل كسي كه نماز مي‌گذارد, عبور كنيد, با اعتراض شديد او و ديگران روبرو مي‌شويد و حتي ممكن هست براي اين كار خشونت هم نشان بدهند. بنابراين زائران ايراني بايد از پيش, بـه اين مسئله توجه داشته باشند.از نظر شيعه عبور از مقابل نمازگزار حرام نيست ولي مستحب هست كه نمازگزار حايلي مانند عصا يا تسبيح يا چوب يا ريسمان قرار دهد که تا ميان او و كساني كه از مقابل او عبور مي‌كنند قرار گيرد, و اين از باب احترام بـه نماز و رمز انقطاع از مردم بـه سوي خداست.
11- از نظر شيعه، سجده بايد بر زمين (خاك و سنگ) و چيزهاي غير خوراكي كه از زمين مي‎رويد باشد و سجده بر خاك از همـه بهتر است. ولي اهل سنّت درون مورد محلّ سجده توسعه بيشتري قايل هستند و سجده بر فرش، سجاده و... را نيز جايز مي‎دانند.
12- شيعيان و اهل سنت درون مقدار خم شدن درون هنگام ركوع متفق القولند؛ جز حنفي‎ها كه خم نمودن سر را كافي مي‎دانند.
اركان نماز:
13- اركان نماز را اهل سنّت چهار که تا مي‎دانند (قيام و ركوع، سجود و قرائت) و بعضي از آنـها نيّت را اضافه نموده‎اند ولي شيعيان اركان نماز را پنج که تا مي‎دانند (نيّت، تكبيرة الاحرام، قيام، ركوع، سجود)
14- اهل سنّت مي‎گويند نمازهاي پنجگانـه بايد درون پنج وقت (ظهر، عصر، مغرب، عشاء، صبح) خوانده شود ولي از نظر شيعه درون پنج وقت خواندن افضل و مستحب است.
15- درباره صلوات عبارت آل محمد را اهل سنت از صلوات حذف مي كنند و در تشـهد كه صلوات آن واجب هست اين عبارت را نمي گويند و نماز ناقص مي خوانند .
16- نماز مستحبي اهل سنت
اهل تسنن بـه نماز‌هاي مستحبي شب‌هاي ماه مبارك رمضان، تراويح مي‌گويند كه 20 ركعت با 10 سلام خوانده مي‌شود، و چون درون هر چهار ركعت بـه اندازة خواندن يك نماز استراحت مي‌كنند، بـه اين نماز تراويح گفته مي‌شود. اينـها اين نمازها را بـه جماعت مي خوانند كه بدعت است. چون رسول خدا(ص) نماز مستحبي را بـه جماعت نمي خواند. اولين بار، عمر اين بدعت را گذاشت؛ و برخي اصحاب گفتند كه اين كار بدعت است. او جواب داد: بدعت خوبي است؛ چه كاري بهتر از خواندن نماز با جماعت؟
هم چنين درون موارد ديگر نماز درون ذكر هاي ركوع و موارد ديگر نيز اختلافات بين شيعه و سني وجود دارد . ذكر تمام موارد آنـها بحث فقهي جدا گانـه لازم دارد . همان طور كه درون جزئيات بعضي از مسائل بين شيعه و سني اختلاف وجود دارد، بين مذاهب چهار گانـه اهل سنت نيز اختلاف هست . بين نظر مراجع شيعه نيز اختلاف درون فتوي وجود دارد . اين نوع اختلافات براساس اختلاف درون مبناي استنباط حكم مي باشد
نسبت بـه نماز هاي مستحبي و نوافل شيعه نيز مانند اهل سنت بـه آنـهامعتقد هست اما درون برخي مسايل مانند جماعت خواندن نماز مستحبي اختلاف داشته و شيعه بر اين باور هست كه نماز هاي مستحبي را بايد فرادا خواند. وشيعيان بر نماز هاي مستحبي اهتمام دارند.
از نظر شيعه بـه جز نمازهاى واجب روزانـه(17 ركعت)،نمازهاى ديگرى هم‏وجود دارد كه انجام آنـها مستحب هست و بسيار ثواب دارد و چون اين‏نمازها،اضافه بر نماز واجب است،به آنـها نافله و نوافل گفته مى‏شود(نفل،به معناى زايد و افزون است).

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. رساله علمية امام خميني، بخش واجبات نماز.
. 2محمد جواد مغنيه، الفقه علي المذاهب الخمسه، ص108-111،1402 قمري.
.3 الفقه علي مذاهب الاربعة حزيري، ج 1، ص 312.
.4معالم مدرستين علامـه عسكري.

گردآوری و پاسخ:
سید محمد مـهدی حسین پور
مدیر گروه وهابیت




[تفاوتهای نماز شیعیـان و اهل تسنن | پرسمان دانشجويي - وهابيت اسپم فحش]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Fri, 27 Jul 2018 09:41:00 +0000



بزرگ ترین سایت پرسش پاسخ اهل سنت

پرسمان دانشجويي - وهابيت

پاسخ :
در بين روايات، بزرگ ترین سایت پرسش پاسخ اهل سنت يک روايت از شيعه و يک روايت از اهل سنت وجود دارد کـه گفته‌اند درون بين اين ياران خاص، پنجاه نفر زن وجود دارد.

در نوشتار حاضر ابتدا رواياتي را كه بيانگر ياران آن حضرت از مردان هستند، از منابع اهل سنت و شيعه بررسي كرده و در پايان رواياتي كه زنان را نيز جزء ياران حضرت مي‌دانند مورد بررسي قرار مي‌دهيم.

الف: بزرگ ترین سایت پرسش پاسخ اهل سنت منابع اهل سنت

. بزرگ ترین سایت پرسش پاسخ اهل سنت . بزرگ ترین سایت پرسش پاسخ اهل سنت




[پرسمان دانشجويي - وهابيت بزرگ ترین سایت پرسش پاسخ اهل سنت]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Fri, 27 Jul 2018 18:24:00 +0000



دعای نفرت بین دو نفر

پرسمان دانشجويي - وهابيت

پاسخ :
در بين روايات، دعای نفرت بین دو نفر يک روايت از شيعه و يک روايت از اهل سنت وجود دارد کـه گفته‌اند درون بين اين ياران خاص، پنجاه نفر زن وجود دارد.

در نوشتار حاضر ابتدا رواياتي را كه بيانگر ياران آن حضرت از مردان هستند، از منابع اهل سنت و شيعه بررسي كرده و در پايان رواياتي كه زنان را نيز جزء ياران حضرت مي‌دانند مورد بررسي قرار مي‌دهيم.

الف: دعای نفرت بین دو نفر منابع اهل سنت

. دعای نفرت بین دو نفر . دعای نفرت بین دو نفر




[پرسمان دانشجويي - وهابيت دعای نفرت بین دو نفر]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Wed, 01 Aug 2018 08:52:00 +0000



حدیث در مورد کهکشانها

تفاوتهای نماز شیعیـان و اهل تسنن | پرسمان دانشجويي - وهابيت

چه تفاوتهایی مـیان نماز شیعیـان و اهل تسنن وجود دارد؟ لطفا با جزئیـات بیـان فرمایید:

تفاوت نماز شيعه وسني : حدیث در مورد کهکشانها درباره تفاوت‌هاي نماز شيعه و سني مطالب بسيار است؛ كه بررسي تمام اين تفاوت‌ها بحث مفصل و طولاني مي‌طلبد اما برخي از آنـها اشاره‌ مي‌كنيم:
در اصل تعداد نماز هاي واجب بين شيعه و سني اختلاف نيست، حدیث در مورد کهکشانها بلكه درون جزئيات مسائل و چگونگي انجام نماز و به جا آوردن اذكار نماز اختلافاتی وجود دارد كه بـه بعضي اشاره مي شود.
1. حدیث در مورد کهکشانها اذان و اقامـه
از نظر اهل‌سنت, اذان گفتن براي نماز صبح, پيش از رسيدن وقت آن, يعني پيش از طلوع‌فجر مستحب است, و لذا آنان پیش از طلوع‌فجر اذان مي‌گويند كه درون حقيقت اعلام وقت نافله هست تا مردم براي خواندن نماز صبح آماده شوند و پيش از آن, نمازهاي نافله را بخوانند.و چون وقت نماز صبح مي‌رسد يكبار ديگر اذان مي‌گويند و اين اذان براي اعلام داخل شدن وقت نماز صبح است, و پس از آن اقامـه مي‌گويند. حدیث در مورد کهکشانها بنابراين براي نماز صبح دوبار اذان و يك‌بار اقامـه گفته مي‌شود. از نظر فقهاي شيعه, اذان بايد بعد از داخل شدن وقت گفته شود.اهل‌سنت جمله حي‌علي خيرالعمل را درون اذان صبح نمي‌گويند. درون برخي از كتاب‌هاي آنان آمده هست كه درون زمان پيامبراسلام(ص)و زمان خليفه اول, اين جمله درون اذان گفته مي‌شد و خليفه دوم از آن نـهي كرد و دستور داد درون اذان صبح بـه جاي اين جمله دوبار بگويند: الصلوه خير من النوم. شيعه عبارت اَشْهَدُ اَنَّ عَليً وَلِيُ الله را جزء اذان نمي داند ولي گفتن آنرا جايز مي داند ولي اهل سنت آوردن اين عبارت را بدعت مي شمارند.
2- خواندن بسم الله درون اول هر سوره
اهل‌سنت درباره خواندن بسم‌الله درون نماز, ديدگاه متفاوتي با شيعه دارند؛ از نظر شيعه, بسم‌الله جزئي از سوره هست و بايد خوانده شود و خواندن سوره هاي قرآن بدون بسم الله درون نماز سبب بطلان نماز هست و ترك آن درون نماز جايز نيست. و مستحب هست كه حتي درون نمازهايي كه آهسته خوانده شود, بسم‌الله درون نماز بلند خوانده شود و اين يكي از شعائر شيعه است.
اما از نظر اهل سنت:
ولي بسياري از اهل‌سنت, بسم‌الله را جزء سوره نمي‌دانند, حنفي‌ها و حنبلي‌ها درون عين حال كه آن را جزء سوره نمي‌دانند ومي گويند خواندن بسم الله درون اول سوره درون نماز واجب نيست و ترك آن جايز است.
اما درون عين حال خواندن آن را درون آغاز حمد و سوره مستحب مي‌دانند؛ ولي بـه نظر آنـها اگرچه نماز جهري باشد مانند نمازهاي مغرب و عشاء بايد بسم‌الله آهسته خوانده شود.
از نظر مذهب حنفي، حنبلي و مالكي: بسم الله درون هر سوره ، جزء سوره نمي باشد . اما از نظر شافعي بسم الله جزء هر سوره هست و ترك آن درون نماز جايز نيست.
3- قرائت سوره فاتحه درون دو ركعت اول نمازهاي يوميه:
از نظر شيعه واجب هست در دو ركعت اول نماز هاي يوميه سوره فاتحه خوانده شود . اگر سوره ديگري از قرآن بـه جاي آن خوانده شود، صحيح نيست و نماز باطل است. درون دو ركعت سوم و چهارم، نماز گزار مي تواند تسبيحات اربعه بخواند و مي تواند بـه جاي آن سوره حمد يعني فاتحه را بخواند.
اما از نظر اهل سنت: بنابر مذهب حنفي ، خواندن سوره فاتحه درون دو ركعت اول نماز بـه طور معين لازم نيست، بلكه اگر سوره ديگري بـه جاي فاتحه خوانده شود ،نماز صحيح است
اما نظر شافعي و مالكي و حنبلي آن هست كه خواندن سوره فاتحه درون تمام ركعت هاي نماز واجب است، بدون فرق بين دو ركعت اول يا ركعت هاي سوم وچهارم نماز . هم چنين فرق بين نماز واجب و مستحب نمي باشد. درون تمام نماز ها و در تمام ركعت ها خواندن حمد بـه نظر اين سه مذهب واجب است.
4- خواندن سوره بعد از فاتحه:
از نظر شيعه خواندن سوره درون ركعت اول و دوم نماز بعد از خواندن سوره حمد (فاتحه) واجب هست و بايد يك سوره كامل خوانده شود.
از نظر اهل سنت:
به نظر حنبلي درون دو ركعت اول نماز فقط خواندن يك سوره كفايت مي كند ،هر سوره كه باشد، بلكه هر مقداري كه ازآيات قران خوانده شود، كفايت مي كند؛ اگر كسي حمد را هم بخواند، خواندن سوره بعد از حمد واجب نيست.
اما بـه نظر سه مذهب ديگر، خواندن يك سوره درون دو ركعت اول نماز بعد از خواندن سوره فاتحه، مستحب است، نـه واجب.
5- جهر و اخفات درون نماز:
از نظر شيعه واجب هست قرائت حمد و سوره درون نماز صبح و مغرب و عشا بلند خوانده شود . درون نماز ظهر و عصر واجب هست آهسته خوانده شود.
اما از نظر اهل سنت:
به نظر حنفي: جهر و اخفات درون نماز واجب نيست، بلكه مستحب هم نيست و نماز گزار مخير هست كه قرائت را بلند بخواند يا آهسته.
اما شافعي مطابق با مذهب شيعه درون مسئله جهر و اخفات فتوا دارد.
از نظر مالكي و حنبلي، جهر درون نماز صبح و مغرب و عشا مستحب است.
6- تكتف: دست گذاشتن روي هم درون نماز
از نظر شيعه گذاشتن دست روي هم درون نماز باطل است.
اما از نظر مذاهب اهل سنت:
از نظر هر چهار مذهب، دست روي هم گذاشتن درون نماز مستحب هست ،نـه واجب . از نظر مذهب مالكيه ، تكتف جايز هست و مستحب هم نيست لكن آزاد گذاشتن دستان درون نماز واجب مستحب است.
7- گفتن آمين درون نماز:
از نظر شيعه گفتن آمين درون نماز حرام هست و نماز باطل است.
اما از نظر چهار مذهب اهل سنت مستحب است.
8- خواندن قنوت:
به نظر شيعه درون تمام نماز هاي يوميه خواندن قنوت مستحب است.
اما بـه نظر مذاهب اهل سنت:
به نظر حنفي ها و حنابله: درون غير نماز وتر درون نمازهاي ديگر قنوت ندارد.
به نظر شافعي و مالكي: خواندن قنوت فقط درون نماز صبح مستحب است.
9- برگرداندن صورت بـه چپ و راست درون حال خواندن سلام
شافعي‌ها و حنفي‌ها و حنبلي‌ها عقيده دارند كه مستحب هست نمازگزار درون حال خواندن سلام نماز, درون سلام اول صورت خود را بـه طرف راست و در سلام دوم بـه طرف چپ برگرداند, آن هم بـه اندازه‌اي كه ‌سر صورت او ديده شود. مالكي‌ها نيز اين كار را مستحب مي‌دانند, ولي آن را بـه سلام آخر اختصاص داده‌اند.از نظر شيعه نمازگزار هنگام سلام نماز نبايد صورتش از قبله منحرف شود.
10- عبور از مقابل نمازگزار.
از نظر اهل‌سنت عبور كردن از مقابل نمازگزار حرام است, حتي درون بعضي از كتاب‌هاي حديثي آنان آمده هست كه نمازگزار بايد مانع عبور عابر از مقابل خود باشد, اگرچه اين كار بـه درگيري بكشد, و كسي كه از مقابل نمازگزار عبور مي‌كند شيطان است. بـه همين جهت وقتي درون مكه يا مدينـه از مقابل كسي كه نماز مي‌گذارد, عبور كنيد, با اعتراض شديد او و ديگران روبرو مي‌شويد و حتي ممكن هست براي اين كار خشونت هم نشان بدهند. بنابراين زائران ايراني بايد از پيش, بـه اين مسئله توجه داشته باشند.از نظر شيعه عبور از مقابل نمازگزار حرام نيست ولي مستحب هست كه نمازگزار حايلي مانند عصا يا تسبيح يا چوب يا ريسمان قرار دهد که تا ميان او و كساني كه از مقابل او عبور مي‌كنند قرار گيرد, و اين از باب احترام بـه نماز و رمز انقطاع از مردم بـه سوي خداست.
11- از نظر شيعه، سجده بايد بر زمين (خاك و سنگ) و چيزهاي غير خوراكي كه از زمين مي‎رويد باشد و سجده بر خاك از همـه بهتر است. ولي اهل سنّت درون مورد محلّ سجده توسعه بيشتري قايل هستند و سجده بر فرش، سجاده و... را نيز جايز مي‎دانند.
12- شيعيان و اهل سنت درون مقدار خم شدن درون هنگام ركوع متفق القولند؛ جز حنفي‎ها كه خم نمودن سر را كافي مي‎دانند.
اركان نماز:
13- اركان نماز را اهل سنّت چهار که تا مي‎دانند (قيام و ركوع، سجود و قرائت) و بعضي از آنـها نيّت را اضافه نموده‎اند ولي شيعيان اركان نماز را پنج که تا مي‎دانند (نيّت، تكبيرة الاحرام، قيام، ركوع، سجود)
14- اهل سنّت مي‎گويند نمازهاي پنجگانـه بايد درون پنج وقت (ظهر، عصر، مغرب، عشاء، صبح) خوانده شود ولي از نظر شيعه درون پنج وقت خواندن افضل و مستحب است.
15- درباره صلوات عبارت آل محمد را اهل سنت از صلوات حذف مي كنند و در تشـهد كه صلوات آن واجب هست اين عبارت را نمي گويند و نماز ناقص مي خوانند .
16- نماز مستحبي اهل سنت
اهل تسنن بـه نماز‌هاي مستحبي شب‌هاي ماه مبارك رمضان، تراويح مي‌گويند كه 20 ركعت با 10 سلام خوانده مي‌شود، و چون درون هر چهار ركعت بـه اندازة خواندن يك نماز استراحت مي‌كنند، بـه اين نماز تراويح گفته مي‌شود. اينـها اين نمازها را بـه جماعت مي خوانند كه بدعت است. چون رسول خدا(ص) نماز مستحبي را بـه جماعت نمي خواند. اولين بار، عمر اين بدعت را گذاشت؛ و برخي اصحاب گفتند كه اين كار بدعت است. او جواب داد: بدعت خوبي است؛ چه كاري بهتر از خواندن نماز با جماعت؟
هم چنين درون موارد ديگر نماز درون ذكر هاي ركوع و موارد ديگر نيز اختلافات بين شيعه و سني وجود دارد . ذكر تمام موارد آنـها بحث فقهي جدا گانـه لازم دارد . همان طور كه درون جزئيات بعضي از مسائل بين شيعه و سني اختلاف وجود دارد، بين مذاهب چهار گانـه اهل سنت نيز اختلاف هست . بين نظر مراجع شيعه نيز اختلاف درون فتوي وجود دارد . اين نوع اختلافات براساس اختلاف درون مبناي استنباط حكم مي باشد
نسبت بـه نماز هاي مستحبي و نوافل شيعه نيز مانند اهل سنت بـه آنـهامعتقد هست اما درون برخي مسايل مانند جماعت خواندن نماز مستحبي اختلاف داشته و شيعه بر اين باور هست كه نماز هاي مستحبي را بايد فرادا خواند. وشيعيان بر نماز هاي مستحبي اهتمام دارند.
از نظر شيعه بـه جز نمازهاى واجب روزانـه(17 ركعت)،نمازهاى ديگرى هم‏وجود دارد كه انجام آنـها مستحب هست و بسيار ثواب دارد و چون اين‏نمازها،اضافه بر نماز واجب است،به آنـها نافله و نوافل گفته مى‏شود(نفل،به معناى زايد و افزون است).

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. رساله علمية امام خميني، بخش واجبات نماز.
. 2محمد جواد مغنيه، الفقه علي المذاهب الخمسه، ص108-111،1402 قمري.
.3 الفقه علي مذاهب الاربعة حزيري، ج 1، ص 312.
.4معالم مدرستين علامـه عسكري.

گردآوری و پاسخ:
سید محمد مـهدی حسین پور
مدیر گروه وهابیت




[تفاوتهای نماز شیعیـان و اهل تسنن | پرسمان دانشجويي - وهابيت حدیث در مورد کهکشانها]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Fri, 03 Aug 2018 23:52:00 +0000



وهابی ها به خاطر پیروزی بنی اسرائیل روزه می گیرند

کالبدشکافی تفکر وهابیت و القاعده | پرسمان دانشجويي - وهابيت

کالبدشکافی تفکر وهابیت و القاعده

سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامـی

نویسنده: وهابی ها به خاطر پیروزی بنی اسرائیل روزه می گیرند حسام افشار

به قدرت رسیدن جورج دبلیو بوش و وقوع حادثه 11 سپتامبر درون سال 2001 سرآغاز تحولاتی نوین درون آمریکا و در روابط بین الملل شد. وهابی ها به خاطر پیروزی بنی اسرائیل روزه می گیرند این حادثه توانست نوعی انسجام بـه سیـاست خارجی آمریکا ببخشد ؛ چرا کـه کلیـه چالشگران با هژمونی واشنگتن را درون زیر چتر تروریسم قرار داد. وهابی ها به خاطر پیروزی بنی اسرائیل روزه می گیرند حادثه 11 سپتامبر، وهابی ها به خاطر پیروزی بنی اسرائیل روزه می گیرند واقعه ای بود کـه دشمن جدیدی بنام تروریسم به منظور ایـالات متحده آمریکا خلق کرد و زمـینـه لازم را به منظور بهره برداری این کشور از موقعیت و قدرت خود فراهم ساخت.

با توجه بـه وضعیت جدید، رهبران کاخ سفید درصدد تدوین ساختاری استراتژیک و مناسب به منظور مقاطع کنونی و آینده خود برآمدند کـه ما حصل آن تدوین استراتژیـهایی از جمله «استراتژی امنیت ملی آمریکا به منظور قرن 21» بود. بلافاصله بعد از حملات تروریستی 11 سپتامبر بـه برجهای دوقلوی تجارت جهانی و ساختمان پنج ضلعی پنتاگون، مقامات امریکا انگشت اتهام را بـه سوی گروههای بنیـادگرای اسلامـی نظیر القاعده، طالبان و شخص بن لادن نشانـه رفتند و متعاقب آن ماشین جنگی امریکا با هدف مبارزه با تروریسم روانـه افغانستان و درنـهایت عراق شد.

همزمان با این تحولات، مقامات امریکایی همواره جمـهوری اسلامـی ایران را بـه همکاری با القاعده و طالبان، کمک مالی و تسلیحاتی و آموزش و سازماندهی این گروهها متهم ساخته هست و بارها سعی داشته¬اند درون مجامع بین المللی با طرح این اتهامات، جمـهوری اسلامـی ایران را بـه انزوا بکشانند. بی اساس بودن این اتهامات آنقدر واضح هست که حتی خوشبین ترین متحدان امریکا نیز آن را نپذیرفته اند، زیرا صرف نظر از مسایل سیـاسی، جمـهوری اسلامـی ایران با ایدئولوژی و تفکر خاص شیعی خود هرگز نمـی تواند با گروههای تندوری وهابی نظیر طالبان و القاعده اشتراک نظر فکری و سیـاسی داشته باشد.

نمونـه بارز تضاد جمـهوری اسلامـی با تفکرات وهابی گروههایی نظیر القاعده و طالبان، شـهادت دیپلماتهای ایرانی درون مزار شریف افغانستان توسط طالبان بود کـه طرفین که تا مرحله جنگ تمام عیـار نیز پیش رفتند. ما درون این نوشتار برآن هستیم ضمن معرفی وهابیت و گرایشـهای ضد شیعی آن، نشان دهیم کـه وهابیت و القاعده، نمـی توانند متحدان استراتژیکی به منظور جمـهوری اسلامـی باشند.

مقدمـه

وهابیت، از فرق نسبتا نوپای اسلامـی‏ست. این مسلک کـه در زادگاه اسلام یعنی درون عربستان رشد یـافته، بـه دلیل پشتوانـه قوی سیـاسی و اقتصادی درون حال گسترش بـه دیگر نقاط بلاد اسلام است. از آنجا کـه پیروان این فرقه تنـها خود را بر حق دانسته و پیروان مذاهب دیگر اسلامـی را کافر و مشرک و خارج از حوزه اسلام مـی‏شمرند، اهمـیت مطالعه و تدقیق درون اصول فکری این مکتب آشکار مـی‏گردد.

در طول تاریخ همواره انسانـهایی کژاندیش و خودپسند بوده‏اند کـه برای رسیدن بـه اه‏ مادی و پلید خود همواره اعتقادات و باورهای مردم ساده‏نگر را بـه بازی گرفته‏اند و گاه با سوء استفاده‏ از این باورها، لطمـه‏های غیر قابل جبرانی را بـه جوامع بشری و تمدن انسانی وارد کرده‏اند. درون جوامع اسلامـی نیز این عده با استفاده از زور و گاه با تزویر، احساسات پاک و بی‏آلایش‏ مسلمانان را بـه باد سخره گرفته و حتی سخنان بی‏پایـه و اساس خود را با عنوانی اسلامـی بـه جای‏ اسلام ناب معرفی نموده که تا به اه پست خود نایل شوند.

جدا از خسارت‏های مرگبار مادی این نوع انحرافات، صدمات معنوی و دینی آن بـه مراتب‏ عمـیق‏تر و مـهلک‏تر مـی‏باشد. به‏طوری کـه بعد از ظهور وهابیت غیر از خسارت‏های سنگین‏ مادی، لطمـه‏ها و صدمات دینی و معنوی آن بسیـار خطرناکتر و همچون سمّی خطرناک و مـهلک‏ هست که بر پیکرهء بی‏جان جامعه اسلامـی وارد شده است. سمّی کـه بی‏شک نـه تنـها عامل تضعیف‏ و انحطاط جامعه اسلامـی مـی‏شود، بلکه حتی تأثیرات سوء و غیر قابل تصور بر جوامع دینی‏ (غیر اسلامـی)مـی‏گذارد.

شایـان ذکر هست که اگرچه درون طول تاریخ اسلام فرق و آبشخورهای اسلامـی زیـادی متولد شده و هر کدام بـه نوبهء خود تأثیر بسزایی درون جهان پیرامون خود گذاشته است، اما بـه جرأت‏ مـی‏توان گفت هیچکدام از آنـها همانند تأثیر وهابیت، آثار سوء و مخرّبی نداشته‏اند. خصوصاً اینکه مبارزان وهابیت از جاهل‌ترین افراد احساسی تشکیل مـی‌شوند و مـی‌توانند بسیـار خطرناک باشند، بـه ویژه با عملیـات‌های انتحاری و گستردگی جمعیت اهل تسنن تهدیدات مـی‌تواند علیـه اندیشـه شیعی بسیـار جدی باشد.

از طرفی همان‌طور کـه رهبران انقلاب اسلامـی وحدت جهان اسلام را ضروری و مـهم مـی‌دانند، دشمن درون مسیر خلاف آن تلاش مـی‌کند. بنابراین، وهابیت مـهم‌ترین مانع تحقق وحدت جهان اسلام هست و سرسپردگی رهبران برخی از کشورهای اسلامـی نیز ابزار کارآمدی به منظور غرب هست که سرمایـه‌های جهان اسلام را دراختیـار غرب قرار مـی‌دهد و بخشی از آن نیز به منظور خنثی توان انقلاب اسلامـی بـه کار مـی‌رود.

بنابراین، جمـهوری اسلامـی حتما تلاش کند که تا بتواند جهان اسلام را نسبت بـه خطر وهابیت آگاه کند. از آنجایی کـه رهبران و نخبگان جهان اسلام خود را بـه خواب زده اند، آگاه‌سازی آنـها کار مشکلی است. بـه همـین دلیل وقتی تهدید حزب‌الله علیـه اسرائیل جدی مـی‌شود خیلی از امکانات و حمایت‌های کشورهای اسلامـی بـه کمک اسرائیل مـی‌شتابد؛ زیرا این بخش از جهان اسلام رشد و تعالی حزب‌الله را درون جهت خلاف منافع خود مـی‌داند.

روند پیدایش و شکل گیری وهابیت

اندیشـه وهابیت درون سال 1143 هجری قمری درون شبه جزیره عربستان توسط محمد بن عبدالوهاب وجود آمد. عبدالوهاب کـه از علمای حنبلی بود، وقتی اندیشـه‌های فرزندش محمد را بر خلاف دین اسلام دید، با او مخالفت کرد. محمد کـه از جامعه خود (منطقه نجد عربستان) از سوی مسلمانان بـه شدت طرد شده بود بـه بصره مـهاجرت نمود. شیخ سلیمان عبدالوهاب، برادر محمد، نیز کتابی درون رد بدعتها و عقاید باطل محمد تحت عنوان« الصواعق الالهیـه فی الرد علی الوهابیـه» نوشت. گفته مـی‌شود، بزرگ‌ترین دشمنان محمد، پدرش عبدالوهاب و برادرش شیخ سلیمان بوده‌اند.( الاسلام فی القرن العشرین، صص 126-137)

محمد بن عبد الوهاب درون بصره هنگام تبلیغ از عقاید و افکارش، از سوی مسلمانان طرد شد که تا اینکه جاسوس معروف انگلیسی بـه نام «همفر» با وی آشنا شد. همفر درون ص 34 کتاب خاطراتش مـی‌نویسد: « من درون محمد عبدالوهاب، گمشده مقصود خود را یـافتم». وی درون ص 35 همان کتاب مـی‌گوید: « بعد از ایجاد شک و تردید بیشتر درون اندیشـه محمد و القای اندیشـه‌های خود از تفسیر قرآن، بـه جایی رسیدم کـه اندک اندک جامـه ایمان را از تن او بیرون کشیدم» (محمد، 1370 ، ص 19). درون حقیقت همفر موفق شد با استفاده از ضعف شخصیت محمد بن عبدالوهاب و قدرت‌طلبی او، بستری به منظور طرح و اجرای اندیشـه‌های ضد اسلامـی خود بیـابد. همفر با ایجاد اندیشـه وهابیت بـه دنبال اه زیر بود :

الف) مسخ چهره اسلام بـه عنوان دین خشن و بی‌روح؛

ب) تضعیف پیـامبر(ص) بـه عنوان اینکه پیـامبر مرده هست و نمـی‌تواند نقشی داشته باشد؛

ج) جسم قائل شدن به منظور خداوند تبارک و تعالی؛

د) اختلاف بین مسلمانان بـه خصوص کینـه و دشمنی با شیعه کـه از قرن دهم بر منطقه خلیج فارس حکومت مـی‌کرد؛

هـ) حرام دانستن زیـارت قبور ائمـه و حتی قبر پیـامبر(ص).

در نتیجه امروزه نـه تنـها اه همفر درون عقاید وهابیت تبلیغ مـی‌شود، بلکه اساس اعتقادات وهابیت را تشکیل مـی‌دهد. درون بُعد حکومت نیز، همفر به منظور اجرا و پیش برد اندیشـه محمد ابن عبدالوهاب، گروه تروریستی ایجاد کرد که تا هربا این عقیده مخالفت کند، با آنـها بـه مبارزه برخیزد و برای توجیـه این رفتار تروریستی و غیراسلامـی، این اندیشـه را کـه در اقوال ابن تیمـیه وجود دارد مطرح کرد کـه هر حاکمـی کـه بر مردم ولو با زور و قدرت حکومت کند، لازم هست از او تبعیت شود. (همان، ص 21)

ابن تیمـیه، درون سال 661 هـ. ق، یعنی 5 قرن قبل از محمد ابن عبدالوهاب مـی‌زیسته است. محمد ابن عبدالوهاب ابتدا عقاید خود را بر اساس نظرات ابن تیمـیه بنا نـهاد و از آنجا گسترش داد.غزالی متوفی 505 هـ. ق، درون مورد اطاعت از سلطان ظالم مـی‌گوید: « بـه نظر من اگر سلطانی ظالم باشد، مانع آن نمـی‌شود کهی حقی از او قبول نکند. زیرا اطاعت از سلطان نادان و ظالم اگر دارای شوکت و اقتدار باشد واجب هست و حتما او را بـه حال خود واگذاشت و از او اطاعت و فرمان برداری نمود.

از این رو بـه نظر ما ولایت و سرپرستی به منظور سلاطین درون کشورهای مختلف، مشروع است. درون واقع، ولایت تابع شوکت و قدرت است، بعد هرگاه صاحب قدرت یـا دارای نفوذی بای بیعت کند، آن شخص خلیفه خواهد بود. هر از راه زور، سلطه پیدا کند، ولایت و حکم او نیز نافذ خواهد بود.» (غزالی، ج2، ص 130).

ابن تیمـیه، رئیس بزرگ وهابی‌ها، (متوفی 661 هـ.ق) مـی‌گوید: اعتقاد بـه امامت یزید و سایر مروانیـان، قبول یک واقعیت تاریخی است، زیرا این اشخاص چه امام و چه خلیفه نامـیده شوند و چه سلطان، هر یک درون روزگار خود صاحب قدرت و شمشیر بودند و در عمل زمام امور را درون اختیـار داشتند. اما این کـه آدم خوبی هم بوده‌اند یـا نـه، مطلب دیگری هست و بـه این اعتبار، انکار امامت یزید یـا عبدالملک مروان یـا منصور عباسی چنان هست که خلافت ابوبکر، عمر و عثمان یـا سلطنتری و قیصر و نجاشی را منکر باشد (کریم زاده،1385، ص 31).

آنان به منظور توجیـه نظریـه خود بـه روایتی استناد مـی‌کنند که: من غلب علیـهم بالسّیف حتی صار خلیفه و سمّی امـیر المومنین فلا یحل لاحد یومن با... و الیوم الاخر: هربا شمشیر بر مردم مسلط شود و از این راه، خلیفه گردد و امـیر المومنین نامـیده شود، بر هیچ مومنی روا نیست کـه با او مخالفت کند (قاضی ابی یعلی، ص‌23).در حالی کـه مذهب شیعه اعتقاد متفاوتی دارد و معتقد بـه احادیث و روایـاتی از پیـامبر(ص) و ائمـه(ع) هست از جمله اینکه:

پیـامبر اکرم(ص) مـی‌فرماید: «اذا کان یوم القیـامـه نادی مناد اینَ ظلمـه و اعوانـهم، من لاق لهم دواتاً او ربط کیساً او مدّ لهم مدر قلم فاحشروهم معهم» یعنی هرگاه روز قیـامت فرا رسد، منادی از سوی خدا صدا مـی‌زند کجایند ظالمان و ستمگران و کارگزاران آنان؟ ، هر (هرکاری به منظور آنان انجام دهد و یـا قدمـی به منظور آنان بردارد) حتی دوات به منظور آنان آماده و فراهم سازد و یـا کیسه‌ای به منظور آنان بدوزد، با ظالمان محشور نمایید. (بحار، ص 372).

امام رضا(ع) فرمودند:‌ « ال فی اعمالهم (اعمال السلاطین) و العون لهم و السعی فی حوائجهم عدیل الکفر و النظر الیـهم علی العمد من الکبائر التی یستحق بها النّار» بدین معنی کـه وارد شدن درون کارهای سلاطین غاصب و کمک بـه آنان و کوشش درون برآوردن نیـازهای آنان، معادل کفر است. همچنین نگاه عمدی بـه چهره آنان از گناهان کبیره بـه شمار مـی‌رود کـه مستوجب آتش و عذاب الهی است». (عاملی، ، ص 138).

بنابراین، بنیـانـهای اندیشـه وهابیت با توسل بـه زور و تهدید بـه مرور درون سطح گسترده‌تری مطرح شد. به منظور اینکه این اندیشـه از قدرت و توان نیز برخوردار باشد، همفر با محمد بن سعود کـه در آن زمان حاکم منطقه الدرعیّه (منطقه‌ای هست در اطراف ریـاض) بود، ارتباط برقرار کرد و از او خواست بـه محمد بن عبد الوهاب کمک کند. پیوند این دو محمد، بنیـان اندیشـه و قدرت وهابیت را بنا نـهاد (همان، ص 21).

با حمایت دولت بریتانیـا، حاکم الدرعیـه مردم را با زور وادار ساخت که تا اندیشـه محمد بن عبد الوهاب را بپذیرند. هر با این اندیشـه مخالفت کرد، قتل عام شد. کم کم این نگرش با قدرت محمد بن سعود بـه قبایل و شـهرهای اطراف نیز تحمـیل شد و اندیشـه فرقه وهابیت زیر سایـه شمشیر و تهدید و وعده و وعید گسترش یـافت. همفر کـه در بصره وعده حاکمـیت منطقه نجد و بخشی از عربستان را بـه محمد بن عبد الوهاب داده بود، با شمشیر و قدرت محمد بن سعود این وعده را عملی کرد.

در طول تاریخِ وهابیت، علمای بسیـاری از اهل تسنن بر افکار و اندیشـه وهابیت اشکال گرفتند و مخالفت د. برخوردهای خشن شخص محمد بن عبد الوهاب کـه به راحتی اجازه قتل و غارت را صادر مـی‌کرد، موجی از خوف و وحشت درون بین مسلمانان ایجاد نمود. دولت و اندیشـه نوپای وهابیت کم کم بـه فکر تصرف جغرافیـای بیشتر افتاد. اولین شورش و حمله دولت وهابیت توسط ترک‌های عثمانی و فاطمـیون مصر سرکوب شد.

مجدداً درون سال (1216 هـ. ق) وهابیـها بـه سوی عراق لشگر کشی د و در روز عیدغدیر خم کـه عمدتاً مردم شیعه بـه زیـارت نجف اشرف مشرف شده بودند، وارد حرم امام حسین(ع) شدند و ضریح را آتش زدند و تمام اموال حرم و مردم را غارت د و حدود 5 هزار نفر از شیعیـان را کشتند. (محمد، پیشین).در جنایت دیگری درون سال (1217 هـ. ق)، بـه شـهر طائف حمله د و در آنجا نیز، حتی نمازگزاران را درون مساجد قتل و غارت د، قرآنـها را پاره نمودند و زیر دست و پا انداختند.

محمد بن عبد الوهاب با این اندیشـه کـه هر با اندیشـه توحیدی من مخالف است، کافر است. گفت: «انی کـه قبلاً اعمال حج انجام داده‌اند، حج آنـها باطل است.» وی بـه راحتی اجازه قتل عام و کشتار مسلمانان را صادر مـی‌کرد. وهابیت بعد از قدرت یـافتن درون عربستان و چند حمله نظامـی بـه عراق و طائف، بعد از مدتی با حمایت انگلیس بـه منطقه احساء و قطیف حمله کرد و تمام این مناطق نفت‌خیز را کـه شیعیـان درون آنجا زندگی مـی‌د تصرف نمود و از بحرین جدا کرد و ضمـیمـه خاک عربستان نمود. درون دو قرن گذشته، بخش دیگری از یمن را نیز بـه تصرفات خود افزود.

استعمار انگلیس به منظور گسترش این اندیشـه درون سال،1920 یکی از فرزندان فیصل را از عربستان بـه حاکمـیت عراق منصوب کرد، امـیر عبدا... فرزند دیگر فیصل را حاکم اردن نمود، سومـین فرزند فیصل را حاکم سوریـه قرار داد. همـین‌طور درون سال 1782 طائفه وهابی الخلیفه را حاکم بحرین نمود و با حمایت از آنـها درون سال 1820 طائفه الخلیفه با کمک دولت وهابی عربستان، ضمن مـهاجرت سنی‌های وهابی بـه بحرین شیعیـان بحرین را قتل عام نمودند (دوانی، 1366، ص58).

در سال 1928 توسط طائفه الخلیفه، قیـام شیعیـان امارات بـه شدت سرکوب شد. استعمار انگلیس با انتصاب طوائف وهابی از کشور عربستان حاکمـیت شیخ‌ نشین‌های خلیج فارس را نیز بـه دست گرفت. طی 150 سال، وهابیت بـه عنوان اهرمـی درون دست استعمار انگلیس بود و از قدرت گرفتن و وحدت جهان اسلام، ممانعت بـه عمل مـی‌آورد که تا اینکه بحث اسرائیل درون خاورمـیانـه ایجاد شد و قدرت‌های شیعی نیز بـه محوریت ایران احیـا گردید.

از آنجا کـه قطب‌بندی‌های جهانی و صف‌آرایی غرب و شرق درون مقابل یکدیگر، آینده حاکمـیت جهان را رقم مـی‌زد و استعمار انگلیس جایگاه منطقه‌ای و جهانی خود را بـه امریکا داده بود، امریکایی‌ها درون افغانستان از وهابیت با اندیشـه ضد کمونیست درون جنگ برضد روس‌ها بـه عنوان ابزاری دیگر استفاده د. درون اظهار نظر رسمـی کارتر، رئیس‌جمـهور وقت امریکا، بن لادن مقام قهرمانی مبارزه با کمونیست را خود اختصاص داده بود.

پس از فروپاشی شوروی، القاعده از دید منافع امریکا اهمـیت ویژه خود را از دست داد و در نتیجه از کنترل امریکا خارج شد. این گروه بـه مرور درون کشورهای پاکستان، افغانستان و امروزه درون عراق و حتی درون بوسنی وارد عرصه مبارزه بر اساس اندیشـه خود شد و عملیـات ‌بسیـاری برضد منافع امریکا درون جهان انجام داد.

تا جایی کـه دست آموز انگلیس، امروزه بلای جان غرب شده هست و بـه عنوان ابزاری برضد شیعه، از امتیـاز ویژه‌ای نزد غربیـها و صهیونیست‌ها برخوردار است. چون وهابیت درون عین حال کـه با غرب جنگ و نزاع دارد ، بـه عنوان ابزاری مـهم درون مقابل وحدت جهان اسلام و شیعه همچنان مورد حمایت غربیـها مـی‌باشد.

دلیل این وابستگی متقابل بین غرب و وهابیت، عدم اقدام تهاجمـی حتی موضع‌گیری سیـاسی وهابیت درون مقابل صهیونیسم و مسأله فلسطین است. از سوی دیگر هر کجا شیعه به منظور دفاع از اسلام و مسلمـین قد علم کرده هست غربی‌ها پای وهابیت را درون آنجا باز و از آن‌ها حمایت د. افغانستان، پاکستان، آذربایجان، لبنان، بوسنی، کشورهای آفریقایی و عراق. ضمناً اسناد و دلایل بسیـاری وجود دارد کـه غربی‌ها سعی د از ابزار وهابیت استفاده کنند که تا علاوه بر اینکه مانع از وحدت جهان اسلام ‌شوند، آنـها را درون راستای تضعیف شیعه بـه کار گیرند. جنگ طائفه‌ای درون پاکستان، عراق، نـهر‌البارد لبنان و افغانستان از مصادیق بارز این ادعا مـی‌باشد (اکبری،1387،ص65)

وهابیت و علمای اهل تسنن

استعمار انگلیس با سیـاست تفرقه افکنانـه خود، سعی کرد وهابیت را درون مـیان اهل‌تسنن و بهائیت را درون مـیان اهل تشیع ایجاد نماید؛ که تا بتواند امنیت و منافع خود را درون سایـه مدیریت تفرقه درون بین مسلمانان تامـین کند. بنابراین، درون طول دوران سلطه انگلیس بر ایران، عناصر بهائیت درون حکومت از موقعیت ممتازی برخوردار بودند که تا حدی کـه در دوران پهلوی دوم حکومت شاه بـه اراده بهائیت اداره مـی‌شد. بعد از سقوط رژیم‌ پهلوی، انگلیس و امریکا تلاش‌های بسیـاری بـه عمل آوردند که تا از باقی مانده بهائیت دفاع کنند. هنوز هم از تأثیر آنـها نا امـید نشده‌اند و به حمایت خود ادامـه مـی‌دهند.

در بین فرق اهل تسنن نیز وهابیت با ایده و اعتقاد متفاوتی ظاهر شد و شعار اصلاحات درون مذهب حنبلی کـه مذهب پدر محمد ابن عبدالوهاب بود، را سرلوحه خود قرارداد. درون این راستا، مذاهب دیگر اهل تسنن و اهل تشیع را مورد هجوم خود قرار داد. چون از منطق و استدلال مقبولی برخوردار نبود، از ابتدا ‌با چهره بسیـار خشن و تند همراه با اعمال خشونت و تکفیر مسلمانان، برنامـه‌های خود را آغاز کرد.

آنـها کـه از نزدیک این انسان‌ها را دیده‌اند و با آنـها معاشرت داشتند، بـه نحوی تأیید مـی‌کنند کـه اینان انسان‌های بسیـار تند، بد اخلاق، خشن، عمدتاً کم‌سواد و در انجام برخی مستحبات بسیـار افراطی هستند. راستی پیـامبری کـه خداوند اخلاق او را مـی‌ستاید، اگر چنین برخورد مـی‌کرد چه بر سر اسلام و مسلمـین مـی‌آمد؟

همانطور کـه اشاره شد، بزرگترین مخالفین و دشمنان محمد ابن عبد الوهاب پدر و برادرش بودند. علاوه بر آنان کـه در فقه حنبلی از اساتید بنام دوران خود بودند، دیگر علمای فرق مالکی، شافعی و حنفی نیز از افکار و اعتقادات محمد ابن عبد الوهاب تبری جستند و بر ضد او کتاب‌هایی نوشتند کـه به برخی از آنـها اشاره مـی‌شود ( محمد، پیشین، ص 26).

1. محمد بن سلیمان الکردی الشافی (استاد وی)؛

2. عبدا... ابن اللطیف الشافی (استاد او) درون کتاب ‌«تجرید سیف الجهاد لمدعی الاجتهاد»؛وهابیت

3. شیخ عبدا... الحنبلی، درون کتاب «الصواعق و الرّعود» کـه در بیست جزوه کوچک منتشر شده است؛

4. الشیخ محمد بن عفالق الحنبلی، درون کتاب «تهکّم المقلدین بمن ادعی تجدید الدین»؛

5. سیداحمد زینی دحلان، مفتی مکه درون کتاب «فتنـه ‌الوهابیـه» و نیز درون کتاب دیگر بـه نام «الدّور السنیـه فی ردّ علی الوهابیـه»‌؛

6. شیخ‌جمـیل صدقی الزهاوی، (از علماء عراق) درون کتاب «الفجر الصادق فی الرّدّ علی منکری المتوسل و الکرامات و الخوارق»؛

7. شیخ سلیمان بن عبد الوهاب، برادر محمد بن عبد الوهاب درون کتاب «الصواعق الالهیـه فی رد علی الوهابیـه»؛

8. شیخ الشرفی المالکی الجزائری، درون کتاب «اظهار العقول ممن منع التوسل بالنبّی و الولیّ الصدوق»؛

9. شیخ حسن الشطّی الحنبلی الدّمشقی درون کتاب «النقول الشرعیّه فی الرّد علی الوهابیـه»؛

10. سید علوی الحدّاد درون کتاب «مصباح الانام و جلاء الظلام فی ردّ شبه البدعی النجدی الذی اضل العوام».

این کتاب‌ها تعدادی از کتبی هست که توسط علمایی مذاهب چهارگانـه اهل تسنن درون رد وهابیت نوشته‌اند. صاحب کتاب التوسل با النبی و جهله الوهابیین؛ عنوان چهل کتاب نوشته شده برضد وهابیت را درون کتاب خود ذکر نموده است. علمای شیعه نیز کتاب‌های بسیـاری درون رد وهابیت نوشته‌اند کـه از جمله آنـها کتاب کشف الارتیـاب فی اتباع محمد بن عبدالوهاب نوشته سید محسن امـین عاملی مـی‌باشد.

وهابیت و حکومت سعودی

همان‌طور کـه اشاره شد، درون عمل کشور عربستان از دو قرن پیش با هویت وهابیت وارد عرصه معادلات منطقه‌ای و بین‌المللی شده است، بـه نحوی کـه دوران رشد آنـها با پایـه گذاری مذهب وهابیت آغاز شد. بعد از تصرف مناطق نفت خیز شیعه نشین احساء و قطیف و اهمـیت یـافتن نفت، دولت وهابی عربستان رشد اقتصادی خوبی را بـه دنبال داشت و به مرور با تکیـه بر درآمد و ذخایر نفتی، درون راهبرد امریکا نیز جایگاه ویژه‌ای بـه دست آورد بـه نحوی کـه قبل از انقلاب اسلامـی، امریکاییـها از قدرت نظامـی ایران و توان مالی عربستان، بـه عنوان ابزار‌های پیش برنده راهبرد منطقه‌ای غرب یـاد مـی‌د.

پس از فروپاشی شوروی و خروج القاعده از حمایت و الویت غرب، از سوی وهابی‌ها اقدامات تروریستی برضد غرب شکل گرفت. این نیز بهانـه‌ای شد به منظور حضور نظامـی‌ و قوی‌تر امریکا درون منطقه خاورمـیانـه و در نتیجه اشغال عراق و افغانستان، درون این شرایط نـه تنـها اهمـیت وهابیت بلکه اهمـیت عربستان نیز درون اولویت غرب کم رنگ شد.

امریکایی‌ها بارها تهدید د کـه بعد از اشغال عراق، عربستان را اشغال خواهند کرد. آنـها اعلام د حتما سعودی‌ها تمام کمک‌های رسمـی و فردی، دولتی و غیردولتی خود را بـه افراد دخیل درون فعالیت‌های تروریستی قطع کنند و از تحریک اعتقادی و مذهبی تروریست‌ها بـه ویژه از طریق مدارس، سخنرانی‌ها و کتاب‌ها بپرهیزند.

در این ضرب‌الاجل، از سوی امریکا اعلام شد کـه عدم تبعیت سعودی از خواسته‌های ما (غرب)، علاوه بر تهدید مستقیم دارایی‌ها و اموال سعودی‌ها، اسقاط رژیم و تجزیـه کشور از طریق انتقال حاکمـیت بـه هاشمـی‌ها و شیعیـان استان شرقیـه را بـه دنبال خواهد داشت. ( اکبری،پیشین،68) بعد از آن، محکومـیت سعودی‌ها درون عدم رعایت حقوق بشر از سوی امریکایی‌ها مطرح شد. بـه نظر مـی‌رسد این برخورد درون طول دو قرن گذشته، بیشترین فشار غربی‌ها برضد سعودی‌ها باشد.

سقوط صدام و اشغال عراق از سوی غرب، پیـام‌های نگران‌کننده‌ای به منظور سعودی‌ها بـه همراه داشت. اگر چه حذف تهدید صدام به منظور آنـها فرصت بود، حضور مستقیم امریکا درون منطقه و طرح خاورمـیانـه بزرگ به منظور سعودی‌ها بـه مفهوم آن بود کـه هر گاه امریکایی‌ها اراده کنند، مـهره‌های خود را تعویض خواهند کرد. علاوه بر آن، اقتدار شیعه عراق تهدیدی به منظور حکومت آل سعود درون عربستان خواهد بود. این معادله، قدرت ژئوپولیتیک شیعه را درون منطقه تقویت خواهد نمود.

ناکامـی امریکا درب پیروزی درون عراق و اقتدار ایران، بـه خصوص درب توانمندی تولید انرژی صلح آمـیز هسته‌ای و موفقیت جریـانات فلسطینی و مـهم‌تر از همـه، شکست اسرائیل درون مقابل قدرت شیعه درون لبنان، موجب افزایش اقتدار ژئوپولیتیک شیعه درون منطقه گردید و امریکا و غرب را‌ بـه شدت نگران کرد. بر این اساس مجدداً سعودی‌ها بـه عنوان ابزار بازدارنده درون مقابل گسترش شیعه از سوی غربی‌ها مورد توجه قرار گرفتند و در جبهه ضد شیعی خاورمـیانـه، بـه دلیل داشتن دیدگاه‌ اعتقادی وهابیت با حمایت غرب وارد کارزار مخالفت با شیعه درون عراق، لبنان و ایران شدند.

بنابراین، درون شرایط فعلی تنـها خاصیت عربستان به منظور غرب مخالفت با برتری ژئوپولیتیک شیعه و کمک بـه صلح اعراب و اسرائیل درون جهت منافع غرب است. بـه همـین دلیل، سعودی‌ها درون جنگ 33 روزه تمام توان خود را به منظور نابودی حزب‌الله بـه کار گرفتند. از فتاوای علمای بزرگ سنی کـه حتی دعا به منظور حزب‌الله درون مقابل صهیونیسم را گناه دانستند که تا موضع‌گیری‌های سیـاسی و کمک‌های پنـهان.

صالح الحیدان، رئیس شورای عالی قضات و عضو هیأت علمای بزرگ عربستان گفت: «شیعیـان جهان از جمله شیعیـان عربستان بـه ایران وابسته هستند. وی حزب‌الله را حزب شیطان و کمک بـه آن را خطا اعلام کرد. شیخ عبدالرحمن البراک با صدور فتوایی گفت: کمک بـه حزب رافضی و دعا به منظور پیروزی آنـها جایز نیست. وی از مسلمانان خواست از حزب‌الله تبری جویند، چون دشمنی حزب‌الله با اسلام و مسلمانان آشکار است» (اسدی، 1386، ص 86).

بعد از خاتمـه جنگ، سعودی‌ها تلاش خود را بر ضد شکست و یـا تضعیف حزب‌الله بـه کار گرفتند و با حمایت از گروه‌های مخالف حزب‌الله درون لبنان (که مورد حمایت غرب هستند) فعالیت‌ خود را ادامـه مـی‌دهند. از سوی دیگر، قدرت‌یـابی شیعیـان این کشور با خروج عراق از جامعه عرب سنی و نگرانی همزمان غرب و سعودی‌ها از قدرت شیعیـان عراق کـه مـی‌تواند موجب تقویت توان شیعه ایران، سعودی و شیعیـان حاشیـه خلیج فارس شود، موجب شد که تا نقش منطقه‌ای سعودی‌ها از دید غربی‌ها تقویت شود و در عراق بـه عنوان بازیگر اصلی برضد شکل‌گیری حکومت شیعی ایفای نقش نماید.

ملک عبدالله، پادشاه عربستان، درون اظهارات رسمـی خود اعلام کرد: «اگر یک مـیلیـارد دلار به منظور سرنگونی صدام هزینـه کرده، آماده هست برای سرنگونی حکومت شیعیـان عراق دهها مـیلیـارد دلار هزینـه کند.» بنابراین، سعودی‌ها بـه شدت نگران افزایش قدرت منطقه‌ای ایران هستند و حاضرند بـه هر قیمت با شکل‌گیری آن مخالفت نمایند. (همان، 91)

وجود 75 درصد ذخایر نفتی جهان درون منطقه خلیج فارس و حاکمـیت 70 درصد شیعه درون کمربند خلیج فارس، آن هم درون مناطق نفت خیز این منطقه و اقتدار ایران و شیعه لبنان و نگرانی اسرائیل از تهدید‌های منطقه‌ای کـه عمدتاً با مرکزیت ام القری شیعه ایران اداره شود، رهبران اسرائیل و به تبع آن رهبران امریکا و غرب به منظور تصمـیم‌گیری درون چالش جدی قرار گرفتند. این فرصتی به منظور ورود بازیگران جدید بـه منطقه شده است. درون این بحران و چالش تصمـیم‌گیری به منظور غرب، تنـها تشکیل جبهه وحدت بر ضد شیعه؛ متشکل از غرب و اهل تسنن با محوریت عربستان سعودی درون حال اجرا است.

بنابراین، سعودی‌ها خود را درون معرض دو تهدید جدی مـی‌بینند؛ اولاً اینکه امریکا درون عراق پیروز شود و سپس بخواهد نقشـه خاورمـیانـه جدید را اجرا کند، این برابر هست با نابودی عربستان سعودی،(این سناریو عملاً با شکست و خروج امریکا از عراق موضوعیت خود را از دست داده است.) ثانیـاً امریکا با شیعه بـه توافق برسد یـا مجبور شود منطقه را ترک کند کـه در هر دو صورت، قدرت بـه دست شیعه خواهد افتاد.(لازم بـه ذکر هست که با قدرت رسیدن نوری المالکی ، عربستان عراق را تهدید جدی تلقی مـی کند.)

در آن صورت نیز سعودی‌ها احساس مـی‌کنند درون معرض تهدید قرار خواهند گرفت، زیرا علی‌رغم خریدهای سنگین تسلیحات از غرب، آشکارا مـی‌دانند کـه خریدهای نظامـی کـه هزینـه بسیـار سنگینی را خود اختصاص داده است، درون عمل بیشتر کمک بـه بازار فروش تسلیحات غرب هست تا ابزار دفاعی به منظور سعودی؛ بنابراین توان نظامـی و تسلیحاتی عربستان درون هیچ یک از این شرایط نمـی‌تواند به منظور آنـها ضمانت و امنیت دفاعی ایجاد کند.

عربستان سعودی به منظور حفظ بقای خود کـه به نحوی خود را درون معرض اشغال یـا نابودی از سوی غرب مـی‌بیند، آماده هست بدون قید و شرط منافع غرب را تأمـین کند. همزمان به منظور حفظ هویت سیـاسی و دینی‌اش تمام امکانات و توان خود را بر ضد شیعه درون منطقه، صرفاً به منظور جلب رضایت غرب و اسرئیل بـه کارگیرد. درون راستای اجرای خواسته‌های غرب، شیوه و حد برخورد خود را با شیعه داخلی و خارجی تنظیم خواهد کرد. بنابراین، موضعع گیری سعودی‌ها نـه از موضع قدرت، کـه از ضعف و تصمـیمات انفعالی آنـها نشأت مـی‌گیرد بنابراین شدت و ضعف مواضع آنـها بستگی بـه تحولات منطقه و خواست غربی‌ها دارد. از طرفی، سیـاست دیکتاتوری، رعب و وحشت درون جامعه عربستان کـه از اندیشـه وهابیت ناشی مـی‌شود، که تا کنون توانسته هست مخالفت‌های درونی را بـه شدت سرکوب کند.

با اینکه وهابیت درون جبهه‌های بیرونی با امریکا درگیری کنترل شده‌ای دارد، بعید هست در داخل کشور سعودی درون مقابل فشارها و تهدیدات امریکا و عملکرد رهبران سعودی درون جهت منافع غرب، حرکت مردمـی برضد حکومت سعودی شکل گیرد.به نظر مـی‌رسد جهان اسلام درون یک فرصت استثنایی به منظور ایجاد وحدت قرار گرفته است. شعار اتحاد ملی و انسجام اسلامـی نیز درون این راستا مـی‌تواند راهگشا ‌باشد. بـه همـین دلیل، غربی‌ها تلاش خواهند کرد که تا از‌توان خود به منظور ایجاد تفرقه استفاده کنند.

در دو دهه اخیر، از بین کشورهای اسلامـی، ترکیـه و عربستان بیشترین تلاش خود را درون جهت تأمـین منافع غرب انجام داده‌اند. درون حالی کـه در نقشـه خاورمـیانـه جدید، این دو کشور بیش از همـه درون معرض آسیب غرب قرار گرفته‌اند. شاید این درس عبرت بـه آگاهی مسلمانان کمک کند و امت اسلام به منظور نجات خود بـه سوی وحدت جهان اسلام گام بردارند.(اکبری،پیشین،71)

دین و مبارزه درون ایدئولوژی القاعده

از آنجا کـه القاعده جریـانی اسلام‌گرا محسوب مـی‌‌شود، شناخت دین‌شناسی رهبران آن از اهمـیت بالایی برخوردار است؛ بـه طوری کـه دین‌شناسی آنان مـی‌تواند بر معارف دیگر آنـها تأثیر بگذارد. دین از نگاه القاعده، نظام ساده حقوقی هست که از جانب خدا وضع شده که تا انسان‌ها با انجام اوامر این «مالک» «مَلکِ» «قهار» بتوانند علاوه بر نجات خود از عذاب اخروی، پاداش شایسته‌ای نیز درون بهشتب کنند. این رویکرد بـه دین، بیشتر یـادآور رابطه دوران بردگی و ارباب و رعیتی است.

اگر انسان‌ها بـه قوانین خداوند، با تفسیر سلفی و وهابیت، عمل کنند، درون دنیـا و آخرت درون ازای کردار و رفتار خود مـی‌توانند از آتش خشم الهی درون امان بمانند و در غیر این صورت، عذاب ارباب جهان آنان را درون برخواهد گرفت. از این منظر، دین علاوه بر تأمـین خوش‌گذرانی درون آن دنیـا، بساط خوشی درون این دنیـا را نیز بـه ویژه به منظور مردان فراهم مـی‌آورد.

آنـها معتقدند کـه ما درون این دعوت مردم را، اگر اطاعت کنند، بـه بهشتی بشارت مـی‌دهیم کـه بر آسمان و زمـین عرضه شده است؛ و اگر مخالفت کرده و در پی هواهای نفسانی خود برآیند بـه عذاب الهی هشدار مـی‌دهیم. (زرقاوی، 1427،ص، 4)به گمان آنـها ،ب رضایت خداوندی کـه «پادشاه جهان» هست به سادگی بـه دست نمـی‌آید و بسیـاری مواقع رسیدن بـه این مرحله بدون جان‌فشانی‌ها و خون‌فشانی‌ها مـیسر نخواهد شد.

رهبران القاعده معتقدند :« به منظور یـاری رساندن بـه دین پروردگارم و ارج نـهادن بـه خون برادرانم، عزم کشتن امریکایی‌ها و دشمنان‌ دین را کرده‌ام. سوگند بـه خدا، هرگز خون برادرانم را کـه در سرزمـین فلسطین بـه دست یـهودیـان خائن و فرزندان خوک و مـیمون و با حمایت آشکار سردمدار کفر جهانی ریخته مـی‌شود، فراموش نکرده و نمـی‌کنیم. دین پروردگارم جز با ریختن خون‌ها و متلاشی شدن بدن‌ها یـاری نخواهد شد. بنابراین، من و برادرانم مانند شمشیری کـه از غلافش خارج شود بـه سوی مرگ رهسپار شده‌ایم. امت اسلامـی درون آینده خواهد فهمـید کـه ما خانواده‌های خود را ترک کردیم که تا پیـام خون‌بار خود را بـه جهان برسانیم... پیـامـی کـه مفهومش این است: «بار خدایـا، خون‌های ما را بگیر که تا راضی شوی؛ خدایـا قرار مده به منظور اجساد ما قبری یـا خاکی کـه اجسادمان را دربرگیرد و سنگ لحدی کـه آن را پنـهان کند، که تا اینکه درون روز قیـامت اجساد ما بـه بهشت بشارت داده شوند.» (پیـام ای، رهبران القاعده 5/2/1381)

لذا عنصر «جهاد» درون ایدئولوژی القاعده از اهمـیت بسیـار بالایی برخوردار هست و ابزاری‌ترین و کلیدی‌ترین مفهوم درون آن ایدئولوژی بـه شمار مـی‌رود؛ بـه طوری کـه رهبران القاعده آن را از سایر عبادت‌های دینی مانند نماز و روزه و حج مـهم‌تر مـی‌دانند. آنـها معتقدند مسلمانانی کـه در عمل و نظر بـه «جهاد» نپرداخته‌اند، اسلام را درک نکرده‌اند(زرقاوی، پیشین، صص، 214-212)عبدالله عزام کـه از وی بـه عنوان یکی از مؤسسان و رهبران القاعده نام مـی‌برند، برخی علل جهاد را بـه صورت زیر بیـان کرده است:

1. جلوگیری از تسلط کافران بر مسلمانان؛

2. ترس از آتش جهنم؛

3. عمل بـه فریضه جهاد و پاسخ بـه دعوت خدا؛

4. ادامـه راه سلف صالح؛

5. استقرار جامعه اسلامـی؛

6. حفاظت از مستضعفین زمـین؛

7. شـهادت وب مقام والا درون بهشت؛

8. جلوگیری از بی‌حرمت شدن «امت» و سپر بلای آن شدن؛

9. حفاظت از عزت «امت» و نقش بر آب شدن توطئه دشمنان؛

10. حفاظت از سرزمـین اسلامـی و جلوگیری از فاسد شدن آن؛

11. ایجاد امنیت به منظور مکان‌های مقدس؛

12. سعادت امت و افزایش ثروت آنـها؛

13. بهترین شکل عبادت

ایمن ظواهری درون این باره معتقد است: «جوانان مسلمان نباید منتظر اجازه گرفتن ازی باشند؛ زیرا جهاد با امریکایی‌ها، یـهودیـان و متحدانشان، یعنی منافقان مرتد، واجب عینی است… هر مسلمانی کـه به پیروزی اسلام علاقه‌مند هست نمـی‌تواند هیچ ندایی را به منظور توقف جهاد بپذیرد و نمـی‌توان امت را از آن منصرف کرد»(ظواهری 2002،ص28)

مطابق ایدئولوژی القاعده، مرز مـیان انسان‌ها را اعتقاد یـا عدم اعتقاد بـه اندیشـه آنان مشخص مـی‌کند وانی کـه از مکتب فکری آنان پیروی نکنند تحت عنوان «کافر، مشرک و منافق» مشمول قوانین وضع‌شده سختی قرار مـی‌گیرند. بر همـین اساس «دوستی» و «دشمنی»، با محوریت اعتقادی تعریف مـی‌شوند؛ بـه این ترتیب کـه همفکران ایدئولوژیک ما «دوست» وانی کـه اندیشـه دیگری دارند «دشمن» تلقی مـی‌شوند.

ظواهری درون جای دیگر مـی نویسد :« بـه اعتقاد ما، درون حال حاضر مـهم‌ترین فتنـه‌ای کـه توحید و عقیده اسلامـی را تهدید مـی‌کند، فتنـه انحراف از دوستی با مؤمنان و دشمنی با کافران است. لذا با نگارش این مطالب سعی کردیم بـه امت اسلامـی هشدار دهیم که تا در بیداری مبارک و جهادی پیروزمند ‌ـ ان‌شاءالله‌ـ مراقب حملات صلیبی‌های امریکایی و یـهودی علیـه امت اسلامـی باشند… [زیرا مطابق هشدار] ابن‌تیمـیه؛ حتما دانست کـه محبت بـه مؤمن واجب است؛ حتی اگر بـه تو ظلم کند و دست‌درازی کند و دشمنی با کافر واجب است؛ حتی اگر بـه تو خوبی کند. خداوند متعال پیـامبران متعددی را با کتاب‌هایی فرستاده که تا همـه بـه دین خدا بگروند، که تا محبت فقط بـه دوستان خدا تعلق گیرد و نفرت بـه دشمنان خدا اختصاص ‌یـابد... ثواب مختص دوستان خدا باشد و عذاب مختص دشمنان خدا».(همان،صص،3و12)

اما چنان کـه در ادامـه نیز مشاهده خواهیم کرد، القاعده دایره «دوستان خدا» را بـه اندازه‌ای تنگ کرده است، کـه بیشتر شامل ‌های سلفی، بـه ویژه سلفی رادیکال مـی‌شود. آنان به منظور مبارزه و جهاد، اقدام بـه تعریف و تعیین دشمنان کرده‌اند کـه به طور عمده شامل سه گروه کافران، مشرکان و منافقان مـی‌شود و سپس تلاش کرده‌اند با تفسیرهای خاص از برخی مفاهیم دینی مانند «جهاد» و «شـهادت»، ایدئولوژی خود را به منظور مبارزه کارامد کنند. مسیحیـان و یـهودیـان کـه از آنـها با عنوان «دشمنان صلیبی» یـاد مـی‌شود، بـه اتفاقِ پیروان ادیـان دیگر درون گروه کافران قرار مـی‌گیرند؛ برخی پیروان اهل سنت از جمله منافقان هستند و شیعیـان نیز گاه درون گروه منافقان و گاه مشرکان مـی‌گنجند.

به عبارت دیگر، القاعده به منظور مبارزه با تک تک دشمنانی کـه تعریف کرده، درون پی ارائه حجت شرعی خاصی برآمده هست و با اطلاق هر کدام از آن عنوان‌ها بـه گروه‌های یـادشده زمـینـه را به منظور مبارزه فراهم کرده است. نگاهی بـه تمام گفتارها و نوشتارهای زرقاوی ما را با این واقعیت آشنا مـی‌سازد کـه یکی از بزرگ‌ترین دغدغه‌های زرقاوی، تئوری‌پردازی به منظور جنگ با شیعیـان هست و اینکه چرا مبارزه با شیعیـان درون اسلام مشروع شده است. وی کـه پیشاپیش بـه سختی این کار واقف بود، بیشترین تلاش خود را درون سال‌های اخیر بـه همـین امر اختصاص داد. او درون این راستا شیعیـان را مـهم‌ترین دشمن معرفی کرد و مقابله با آنان را بر مبارزه با «صلیبی‌ها» ترجیح دارد.

زرقاوی معتقد بود کـه :« دشمنان ما چهار گروه هستند: امریکایی‌ها، کردها، وابستگان دولت عراق و شیعیـان. از نظر ما، گروه اخیر کلید تحولات سیـاسی [عراق] است؛ بـه این معنا کـه اگر ما مرکز و عمق دینی، سیـاسی و نظامـی آنـها را هدف قرار دهیم، آنـها نیز تحریک مـی‌شوند و خوی وحشیگری خود را بـه اهل سنت نشان مـی‌دهند. اگر درون این طرح موفق شویم، مـی‌توان گفت توانسته‌ایم اهل سنتِ غافل را نسبت بـه این گروه آگاه و بیدار کنیم. درون آن هنگام آنـها بـه خطر و مرگی کـه به واسطه‌ همـین کافران بر بالای سرشان بـه پرواز درآمده، آگاه مـی‌شوند» (زرقاوی،پیشیین،73).

وی درون جای دیگر مـی گوید :«(شیعیـان) افعی‌های خفته، عقرب‌های مکار خبیث، زهرهای کشنده و دشمنان درون کمـین نشسته هستند. ما درون اینجا درون دو جبهه درون حال نبردیم. جبهه اول، درون مصاف با دشمن آشکار هست و جبهه دوم، جبهه و جنگی شدید با دشمنی مکار هست که بـه لباس دوست درآمده و ابراز موافقت و پیوند مـی‌کند؛ درون حالی کـه در درون شر و شرارت و کینـه دارد و مـیراث تفرقه‌ ذاتی را کـه در تاریخ اسلام شاهد آن بوده‌ایم، بـه همراه مـی‌کشد... واقعیت‌های تاریخی بیـانگر این حقیقت هست که تشیع با اسلام همخوانی ندارد؛ مانند یـهود و نصارا کـه تحت شعار اهل کتاب با هم مشترک‌اند... این قوم بر محور کفر جمع شده‌اند... جنگ با امریکا آسان است؛ زیرا دشمنی آشکار هست و بـه دلیل ضعف سیستم اطلاعاتی، نسبت بـه منطقه و مجاهدان بی‌اطلاع است.

ما نیک مـی‌دانیم کـه نیروهای صلیبی بالاخره روزی این خاک را ترک خواهند کرد. بـه همـین دلیل، آنـها(امریکایی‌ها) چنین ارتش و پلیسی تشکیل مـی‌دهند که تا مأموریت خود را بـه آنـها واگذار کنند... واقعاً شیخ‌الاسلام «ابن تیمـیه» راست مـی‌گفت، زمانی کـه در وصف حال شیعیـان، بعد از یـادآوری تکفیرشان نسبت بـه اسلام، گفت: «به کفار علیـه مسلمانان کمک مـی‌کنند، بـه تاتار یـاری مـی‌رسانند و از اصلی‌ترین دلایل طغیـان چنگیز بـه شمار مـی‌آیند. آنان کافران را بر اسلام چیره گردانیدند و سبب ورود هولاکو بـه سرزمـین عراق، تصرف‌ حلب و... شدند.... قلوب شیعیـان مملو از کینـه و خشم نسبت بـه بزرگ و کوچک و صالح و غیرصالح مسلمانان هست که درون قلب هیچ قوم دیگری وجود ندارد. بزرگ‌ترین عبادت آنـها بدگویی و دشنام بـه مسلمانان و اولیـاءالله است».(همان،صص،61-66)

اما گذشته از صلیبی‌ها و شیعیـان کـه القاعده اختلافات عقیدتی ‌ـ کلامـی بسیـاری مـیان خود و آنان قائل هست و بـه راحتی مـی‌تواند درون ایدئولوژی خود به منظور جهاد علیـه آنان فتوا صادر کند، درون مـیان مسلمانان اهل سنت نیز گروه‌هایی را به منظور مبارزه تشخیص داده و تفکیک کرده است. البته آنان نسبت بـه باقی مسلمانان، اولویت کمتری دارند و جهاد با آنان بـه مراحل بعدی واگذار شده است. علمای محافظه‌کار اهل سنت، حاکمان کشورهای اسلامـی، ‌هایی چون اخوان‌المسلمـین و حتی توده مردمـی کـه سرشان بـه زندگی خویش گرم هست و درون چکاچک مبارزات، القاعده را یـاری نمـی‌رسانند از جمله دشمنان، یـا دست‌کم مسلمانان غیرحقیقی، تلقی مـی‌شوند.

ظواهری درون این باره معتقد هست که: « حاکمان اسلامـی هم بـه دستورات و شریعت الهی پشت پا زده‌اند و هم با یـهودیـان و مسیحیـان دوست شده‌اند. ... (آنـها) به‌ رغم ادعای مسلمان بودن، بیش از سایر گروه‌ها از عقیده تولی و تبری دور افتاده‌اند. خطر این گروه به منظور امت اسلامـی بـه قدری وسعت یـافته هست که بزرگ‌ترین عامل انحراف امت اسلامـی از عقیده خود بـه حساب مـی‌آیند... دشمنان اسلامـی بـه خصوص امریکایی‌ها، یـهودیـان، فرانسویـان و انگلیسی‌ها توانستند با یک سلسله توطئه، قرارداد، روابط سری، امتیـازات، حساب‌های پنـهانی، خرابکاری و جذب نیرو، این گروه از حاکمان را بر سرنوشت مسلمانان مسلط کنند... علمای درباری هم فتواهای دیکته‌شده از بالا را امضا مـی‌کنند. طبق این فتواها، سیطره بیگانگان، غارت ثروت کشور، سلطه‌جویی صلیبی‌ها و کشتار مسلمانان درون عراق مباح خواهد شد. سپس مفتی اعظم عربستان مجوز صلح با اسرائیل را صادر مـی‌کند» (ظواهری،پیشین،22-25).

(اهل سنت) نیز از منظر القاعده بـه چند گروه تقسیم شده‌اند:

1. عامـه: آنـها اکثریتی ساکت و حاضر، اما درون اصل غایب‌اند؛ اگرچه درون مجموع از امریکا بیزارند و آرزوی نابودی آن را دارند، درون عمل چشم بـه آینده‌ای پرآسایش و زندگی با رفاه دارند. آنـها به منظور تبلیغات و بازی‌های سیـاسی ط‌ای مناسب هستند.

2. علما و نخبگان.

3. اخوان: آنان دست بـه تجارت با خون شـهدا زده و بزرگی خود را بر جمجمـه‌های مخلصان بنا نـهاده‌اند. دست از سلاح و زره برداشته، بـه جهاد جواب «نـه» گفته... و دروغ ‌بافته‌اند. تمام تلاش آنـها تسلط بر مناصب سیـاسی بـه نمایندگی از اهل تسنن هست تا سهمـی درون حکومتی کـه به زودی تقسیم مـی‌شود داشته باشند.

در درون طمع تسلط بر عموم مجاهدان را از طریق حمایت مالی... دارند... و اکنون نیز درون تلاش به منظور تشکیل هیأت شورای اهل سنت و الجماعه هستند که تا سخنگوی این گروه باشند. درون واقع، عصا را از وسط گرفته‌اند که تا بر اوضاع سیـاسی مسلط شوند. دین آنـها دو رنگی است، پای‌بند اصول ثابتی نیستند و سخنانشان از پایگاه شریعت برخوردار نیست.

4. مجاهدان: آنـها مخلصان اهل سنت و عصاره بهترین‌های این سرزمـین هستند. درون یک کلام مـی‌توان آنان را منتسب بـه اصل عقاید اهل سنت و مذهب سلفی دانست. این گروه با دو ویژگی زیر از «مجاهدین مـهاجر» متمایز مـی‌شوند: اول، بیشتر آنـها دچار فقر تجربه و مـهارت، بـه خصوص درون زمـینـه کار گروهی و سازمانی هستند... دوم، با آنکه مـین‌ها کاشته، موشک‌ها شلیک و خمپاره‌ها پرتاب مـی‌شوند، آنـها هم‌چنان خواهان سلامت و بازگشت بـه آغوش همسران خود بدون کوچک‌ترین خراشی هستند.

5. مجاهدان مـهاجر (همان سلفیـان رادیکال): آنان مسلمانان واقعی هستند کـه تعدادشان بسیـار اندک است(زرقاوی،پیشین،ص69).

در ادبیـات القاعده، واژه «کفر» علاوه بر آنکه شامل غیرمسلمانان مـی‌شود، دارای معنای وسیع‌تری هست که بسیـاری از مسلمانان را نیز دربرمـی‌گیرد. ویژگی «تکفیری» القاعده بـه طور عمده برآمده از تفسیر آنان از دین و برخی مفاهیم کلیدی قرآن مانند «توحید» و «طاغوت» است. درون واقع، بهره‌گیری از این تفاسیر و مفاهیم، نیروی نـهفته زیـادی را به منظور مبارزه درون مـیان آنـها آزاد مـی‌کند.

زرقاوی معتقد هست :«این قضاوت کـه ممکن هست شما فکر کنید عبادت تنـها نماز، روزه و زکات هست و بگویید ما خدا را عبادت مـی‌کنیم، به منظور خدا نماز مـی‌خوانیم، سجده مـی‌کنیم، روزه مـی‌گیریم و قربانی مـی‌کنیم. (اما) من بـه شما مـی‌گویم عبادت آن‌گونـه کـه شما درک محدودی از آن دارید نیست، بلکه گسترده‌تر و فراگیرتر از آن چیزی هست که شما گمان مـی‌برید. کلمـه توحید، کـه خداوند خلق را به منظور آن آفرید، پیـامبر فرستاد و کتاب‌هایی به منظور آنان نازل کرد عبارت هست از «لااله الاالله» کـه به دو بخش تقسیم مـی‌شود: بخش نفی کـه همان «لااله» و به این معناست کـه هیچ معبودی جز «الله» وجود ندارد. درون این بخش الوهیت از غیرخدا نفی مـی‌شود و در روزه، نماز، حج و شرعی غیر از او عبادت نمـی‌شود. (اما) بخش دیگر، بخش اثبات و همان «الاالله» هست که الوهیت را تنـها به منظور «الله» اثبات مـی‌کند و اینکه درون تمام امور کوچک و بزرگ غیر از «او» اطاعت نشود... «طاغوت» درون لغت یعنی هر چیزی کـه از حد خود گذشته باشد... و در اصطلاح، طاغوت یعنی هر آنچه غیر از خدا عبادت شود، درون حالی کـه به عبادت راضی است. طاغوت شکل‌های گوناگونی دارد؛ گاهی یک بت هست و گاهی قبر، انسان یـا قانون... شیخ‌الاسلام ابن‌تیمـیه مـی‌گوید:انی کـه راهبان و کشیشان خود را خدایـانی درون برابر الله گرفتند و در حلال آنچه خدا حرام کرده بود و حرام گردانیدن آنچه خدا حلال کرده بود از آنـها اطاعت د، اگر بدانند درون دین خدا تغییر ایجاد کرده‌اند و از این تغییر دنباله‌روی مـی‌کنند، مرتکب کفر شده و برای خدا و رسول او شریک قرار داده‌اند. حتی اگر به منظور این شریکان نماز نخوانده و سجده نکرده باشند. او درون جای دیگر مـی‌گوید: زمانی کـه شخصی دانشی را کـه از کتاب خدا و سنت رسول او فهمـیده مـی‌شود، ترک کند و از حکم حاکمـی کـه مخالف حکم خدا و رسول اوست اطاعت کند، مرتد و کافر و در دنیـا و آخرت مستحق مجازات است.»(همان،صص،5-7)

گذشته از درستی یـا نادرستی مطالب فوق، نکته بسیـار مـهم جنبه فقهی آن بیـانات هست که بار حقوقی خاصی درون پی دارد و از این جهت قابل مقایسه با کفر عرفانی نیست.(قدردان،1376،ش4) از نگاه آنان، علاوه بر عوامل یـادشده، موارد زیر نیز موجب «کفر» مـی‌شوند: کمک بـه کافر، ناسزاگویی بـه صحابه پیـامبر بـه ویژه ابوبکر، عمر و عایشـه، وضع قانون، گونـه‌هایی از احترام بـه علما، مردگان و شخصیت‌های مورد احترام جامعه، ضعف یقین و بدگمانی نسبت بـه خدا، ترس و بی‌غیرتی درباره دین و تن بـه حکومت کافران(زرقاوی،پیشین،ص495) درون نتیجه، با وجود این ایدئولوژی، مبارزه با گروه‌های مختلفی کـه مخالف اندیشـه «سلفی رادیکال» هستند، مشروعیت مـی‌یـابد.

اما مسأله بسیـار مـهمـی کـه ذهن بسیـاری از رهبران القاعده را به منظور یـافتن پاسخی رضایت‌بخش درباره عصرآن بـه خود مشغول داشته، کشته شدن بسیـاری از انسان‌های معمولی و غیرنظامـی طی عملیـات‌های تروریستی القاعده هست که چگونـه مـی‌توان این کشتارها را توجیـه کرد و مشروع جلوه داد.آنان به منظور یـافتن این پاسخ کـه به تدریج به منظور القاعده بـه بحران تبدیل شده ـ زیرا بسیـاری از دوستان و پیروان خود را درون جهان اسلام از دست داده‌اند ـ از مفهوم فقهی ‌ـ سلفی «تترس» (سپر قرار گرفتن) بهره‌اند. براساس این باب فقهی، قتل مسلمانان موجود درون اماکن مورد هدف جایز هست و اجر کشته‌شدگان هم با خداست؛ آنـها روز قیـامت با توجه بـه نیت‌هایشان محشور مـی‌شوند(شحاده،العصر،10/2/2006) درون این باره، زرقاوی از سخنان فقهای پیشین اهل سنت، بـه ویژه سلفی نتایجی استنباط کرده هست که درون زیر بـه آنـها مـی‌پردازیم:

1. کلام فقها و ائمـه پیشین درباره سلاح‌های قدیمـی و پیش از اکتشاف باروت بوده است. بدیـهی هست هنگام استفاده از سلاح‌های قدیمـی امکان جدا افراد و جلوگیری از کشته‌ شدن مسلمانان، بیش از سلاح‌های جدید وجود داشته است.

2. شرعاً موظف هستیم به منظور مقابله با دشمنان خدا از قوی‌ترین سلاح‌ها استفاده کنیم؛ البته اگر این کار امکان‌پذیر باشد.

3. شرعاً وظیفه داریم پیش از پیروزی و اعتلای کلمـه «الله» بر روی زمـین، دشمن را سرکوب و ضربه‌ای اساسی بر آن وارد سازیم که تا هیبت و شکوه خود را از دست دهد و زمـین‌گیر شود.

4. کلام فقهای پیشین (در این باره) بـه جهادهایی اشاره دارد کـه هنگام حمله مسلمانان بـه بلاد کفر و فتح آن سرزمـین‌ها بـه منظور تحت حکم اسلام درآوردن آنـها صورت مـی‌گرفت. بدیـهی هست جواز این مسأله بـه طریق اولی درون مورد جهادی کـه از باب دفع دشمن و برای مقابله با کفار حربی کـه قصد استیلا بر سرزمـین مسلمـین را دارند بیشتر صدق مـی‌کند، که تا چه رسد بـه زمانی کـه دشمن دست بـه استیلا بر مسلمانان زده و سال‌ها نیز از آن زمان گذشته باشد، بـه گونـه‌ای کـه حکم صلیبی‌ها بر آنان تثبیت شده باشد.

5. همان‌طور کـه «قرطبی» گفته بود: اگر مسلمانان به منظور دستیـابی بـه کفار، سپر را هدف قرار ندهند، کفار سپر را مـی‌کشند و بر جامعه اسلامـی نیز تسلط مـی‌یـابند. وضعیت امروز ما بـه این صورت هست که اگر شما سپر را هدف قرار ندهید، کفار سپر را دچار فتنـه کفر و روی‌گردانی از دین مـی‌کنند که تا بتوانند حکم صلیبیـان را روی زمـین پیـاده کنند و اختیـار همـه چیز را بـه دست بگیرند.

آنجاست کـه دیگر حرمت دین اسلام و پیروان آن را از بین مـی‌برند و پس از آن نیز همـه مسلمانان را بـه سمت جدایی از دین مـی‌کشانند. آنـها این عمل را از طریق شرع و حکم ضدخدایی‌شان انجام مـی‌دهند. شیخ‌الاسلام (ابن‌تیمـیه) معتقد است: «قتل سپر، ضررش از شیوع کفر کمتر است»(زرقاوی،پیشین،255) درون ایدئولوژی القاعده تنـها وجود یکی از شرایط زیر موجب کشتار نظامـیان و غیرنظامـیان مسلمان و غیرمسلمان مـی‌شود:

1. مقابله بـه مثل؛

2. ناتوانی درون تمـییزگذاری مـیان شـهروندان و نظامـیان؛

3. مشارکت و همراهی شـهروندان درون عمل، حرف یـا ذهن با دشمنان؛

4. ضرورت جنگ؛

5. کاربرد تسلیحاتی کـه نمـی‌توانند تمـییزی مـیان انسان‌ها بگذارند؛

6. پیمان‌شکنی؛

7. سپر انسانی.(مـهدی بخشی،ش39،ص206)

براساس همـین نگرش، بن‌لادن درباره سلاح هسته‌ای معتقد است: «این حق مسلمانان هست که مالک این‌گونـه سلاح‌ها باشند»(بن لادن،1384،ص14)

خلافت و حکومت دینی (فقهی‌ ـ سلفی) درون ایدئولوژی القاعده

هدف نـهایی ایدئولوژی القاعده، دستیـابی بـه حکومتی فقهی هست که ریشـه درون سلفی‌گری وهابیت دارد و بر تمام جهان حکم مـی‌راند. این حکومت دینی کـه شکل‌گیری جامعه دینی، از طریق اجرای قوانین فقهی بر آن مبتنی است، مـهم‌ترین خواسته و موتور محرکه فعالیت‌های القاعده بـه شمار مـی‌رود. حکومت طالبان بر افغانستان درون واقع جلوه و تبلوری از حکومت مورد نظر القاعده است.

اسامـه بن لادن مـی گوید:«ما به منظور جهاد درون راه خداوند قادر متعال از وطن خود خارج شده‌ایم و خداوند را بـه علت منّتی کـه در راه فراهم شدن امکان جهاد و این هجرت مقدس بـه ما ارزانی داشته است، سپاسگزاریم. هدف و مـیل قلبی ما نیز این بوده کـه در راه برپایی و تحکیم حکومت اسلامـی و پیـاده احکام اسلامـی جهاد کنیم. این هدف ماست و برای همـین هدف از کشور خود خارج شده‌ایم» (بن لادن،1384،ص14)

به تعبیر دقیق تر القاعده درون مـیان نظام‌‌های سیـاسی موجود بـه تأسی از امپراتوری‌های اموی و عباسی، هم‌چنان نظام مونارشی (سلطنتی) را بهترین نظام حکومتی مـی‌داند و با توجه بـه ویژگی‌های ایدئولوژیک خود و نیز از آنجا کـه نتوانسته درون جلب افکار عمومـی مسلمانان موفق باشد با دموکراسی مخالفت مـی‌ورزد.

البته تجربه تاریخی اسلام درباره دو خلیفه نخست‌ و نیز تأکیدات قرآن مبنی بر م و شورا باعث شده هست تا نظریـات الیتیستی و نخبه‌گرایـانـه درون آنـها تقویت‌ شود و جایگاهی نیز به منظور م با اهل حل و عقد و نخبگان سلفی قائل شوند. اما این شورا و م هیچ‌گاه قابل تعمـیم بـه عموم مردم و گروه‌های دیگر نیست.

لذا ظواهری تأکید دارد «مجاهدین» نمـی‌توانند با زور حکومت کنند یـا مستقیماً قدرت را بـه دست گیرند. حکومت حتما به اصل اسلامـی شورا وفادار باشد و «امر بـه معروف و نـهی از منکر» را بـه اجرا گذارد. هم‌چنین حتما مبتنی بر نظر «اهل حل و عقد» باشد و نظر علما را بـه عنوان کارشناسان شریعت لحاظ کند.(قادری، 1378،صص12و23)

دموکراسی از دید القاعده

رهبران القاعده معتقدند کـه دموکراسی آمده بـه ما بگوید کـه در نظام دموکراتیک، ملت، همان حکم و مرجع اصلی هست و کلام نـهایی درون تمام امور بـه رأی ملت بازمـی‌گردد. حقیقت این نظام بر اصل زیر استوار است؛ حکم ملت رد نمـی‌شود وی تصمـیم آنـها را مورد بازخواست و مجازات قرار نمـی‌دهد.

حکم اصلی از آنِ ملت است، اراده آنـها مقدس و انتخابشان الزام‌‌آور هست و آرا و نظریـاتشان مقدم بر همـه و محترم است... درون واقع درون این نظام هر آنچه را ملت حلال بداند؛ حلال و هر آنچه را حرام بداند، حرام است. هر چیزی کـه به عنوان قانون و شریعت انتخاب شود، درست، معتبر و جز آن اشتباه و بی‌ارزش است؛ هرچند آن گفتار، وحی و از جانب خداوند متعال باشد. شعار «حکم ملت از آن ملت است»، اصل و اساس یک نظام دموکراتیک بوده و تمامـی مسائل حول این محور و اصل مـی‌چرخد....

در ایدئولوژی القاعده دموکراسی با تفاسیر مختلفش بر یک‌سری اصول و مبادی استوار هست که مـهم‌ترین آنـها بـه شرح زیر است:

نخست، ملت مصدر تمام قوای سه‌گانـه از جمله قوه مقننـه است. این قوه از طریق انتخاب نمایندگان مردم تشکیل مـی‌شود و وظیفه قانون‌گذاری را برعهده دارد. بـه عبارت دیگر، درون نظام دموکراتیک، قانون‌گذار اصلی انسان است؛ نـه خدا و معبود حقیقی، بـه علت قانون‌گذاری و مشخص حلال و حرام، «انسان مخلوق» هست نـه خدا. لذا عین کفر و شرک هست و با توحید و اصول اسلام مغایرت دارد؛ زیرا انسان ضعیف درون مـهم‌ترین ویژگی خدا، یعنی قانون‌گذاری، با خداوند شریک شده است....

دوم، دموکراسی براساس آزادی عقیده و آزادی دینی استوار است؛ یعنی انسان درون سایـه دموکراسی مـی‌تواند هرگونـه کـه مـی‌خواهد از دین خود دست بردارد؛ هرچند این امر مستلزم خروج از دین و الحاد باشد... درون اسلام سزای هر مسلمانی کـه از دین‌ خویش بازگردد، مرگ است.

سوم، دموکراسی، ملت را قاضی حقیقی مـی‌داند؛ بـه طوری کـه در صورت اختلاف مـیان حاکم و حکومت‌شونده، طرفین نزاع به منظور حل اختلاف خود، بـه رأی و اراده ملت بازمـی‌گردند. این مطلب با اصل توحید کـه در آن تنـها خدا اختلافات را حل مـی‌کند، مغایرت دارد... هم‌چنین داوری خواستن از هر نـهادی غیرخدا از نظر شرعی بـه مثابه داوری خواستن از طاغوتی هست که حتما بدان کافر شد....

چهارم، دموکراسی براساس آزادی بیـان استوار است، هرچند بـه ذات اقدس خدا و قوانین الهی دشنام و ناسزا گفته شود...

پنجم، دموکراسی بر جدایی دین از سیـاست و دیـانت از حکومت‌داری استوار است؛ یعنی آنچه مربوط بـه خداست تنـها به منظور خداست و دین تنـها بـه عبادت درون مساجد و صومعه‌ها خلاصه مـی‌شود، و امور دیگر زندگی مانند سیـاست، اقتصاد و جامعه بـه مردم مربوط مـی‌شود... این باور آنان درباره دین اسلام باطل و گوینده آن کافر است؛ زیرا بـه مثابه انکار و نفی آشکار بخش‌هایی‌ از دین اسلام است. اسلام، دین سیـاست، قانون‌گذاری و حکومت‌داری و بسیـار گسترده‌تر از آن هست که درون پشت دیوار مساجد و صومعه‌ها خلاصه شود و این بدون شک کفری آشکار بـه دین خداست....

ششم، دموکراسی براساس آزادی تشکیل گروه‌ها، احزاب سیـاسی و نـهادهای گوناگون با هر فکر و عقیده‌ای استوار هست و این از نظر شرعی، بنابه برخی دلایل، باطل است؛ از جمله اینکه احزاب و گروه‌ها با تمام عقاید و افکار شرک‌ان بـه راحتی بـه رسمـیت شناخته مـی‌شوند و مـی‌توانند امور بیـهوده و باطل را درون کشور و مـیان بندگان رواج دهند. این مسأله کاملاً با متون دینی مغایر است؛ زیرا امور کفرآمـیز را حتما انکار کرد و درصدد تغییر آن برآمد؛ نـه اینکه بـه آن اعتراف کرد.... بنابراین بـه رسمـیت شناختن احزاب کافر، بـه مثابه راضی بودن بـه کفر است، و رضایت بـه کفر عین کفر است... .

هفتم، دموکراسی براساس اصل بـه رسمـیت شناختن نظر «اکثریت» استوار است؛ یعنی هر چه را اکثریت بپذیرد، حتی کفر و باطل، قبول مـی‌کند. بنابراین، دموکراسی «حقیقت» را «اکثریت» مـی‌داند کـه از منظر اسلام اصلی باطل است. «حقیقت» از نگاه اسلام آن هست که با کتاب و سنت سازگار باشد؛ خواه یـاران آن کم باشند یـا زیـاد. لذا هرچه با کتاب و سنت مخالف باشد، باطل است. هرچند تمام دنیـا با آن موافقت کنند.(زرقاوی،صص 7-5)

اندیشـه سیـاسی القاعده نسبت بـه حکومت دینی

1. هیچ مرجعی جز فقهای سلفی و وهابی حق افتا و استخراج قوانین به منظور اداره جامعه را ندارد و به طریق اولی قانون‌گذاری براساس عقل خود بنیـاد هم مشروعیت ندارد.

2. آزادی عقیده از آنجا کـه مـی‌تواند بـه ارتداد و الحاد بینجامد باطل است.

3. مشروعیت حاکمان از جانب عالم بالاست و رهبران جوامع حتما خاستگاه دینی و برآمده از شرع داشته باشند.

4. آزادی بیـان چون بـه ناسزاگویی بـه خدا و قوانین الهی مـی‌انجامد مورد تأیید نیست.

5. دین از سیـاست و حکومت جدا نیست.

6. تشکیلات و احزاب سیـاسی چون بـه گسترش فعالیت عناصر غیردینی یـاری مـی‌رسانند مورد تأیید اسلام نیستند.

با توجه بـه موارد فوق الذکر درون مـی یـابیم کـه ایدئولوژی القاعده بیشتر مصروف مبارزه و تشکیل خلافت اسلامـی شده است؛ لذا پیروان آن با دچار شدن بـه ازخودبیگانگی، قربانی ایدئولوژی و خلافت مورد نظر القاعده هستند.در این ایدئولوژی هیچ انسانی اعم از مسلمان و غیرمسلمان، اصالتی ندارد و اصالت با ایدئولوژی سلفی و حکومت مورد نظر است.

بر این اساس نباید از آن ایدئولوژی جز برخی تکالیفی کـه از اسلام استنباط کرده‌اند، رهنمودی به منظور افراد بشر انتظار داشت. این نگرش سیـاست‌زدة القاعده باعث مـی‌شود ابعاد عرفانی و جمالی دین بـه چشم نیـاید و زندگی تنـها بـه عرصه قتال و مبارزه تبدیل شود. ایدئولوژی القاعده با توجه بـه مطلوب‌ها و هدف نـهایی درون نظر گرفته از «جهاد» آغاز و به «جهاد» نیز ختم مـی‌شود.

از مطالعه آثار آنان چنین برمـی‌آید کـه زندگی مـیدان نبرد، مبارزه و قتال با اندیشـه و انسان‌های دیگر است. درون چنین رویکردی، دین بـه جای جهت‌دهی بـه سیـاست؛ یعنی ادعایی کـه وجود دارد، با سیـاست تعریف مـی‌شود و کوچک‌ترین مسأله سیـاسی و اجتماعی مـی‌تواند تأثیر عمـیقی بر تفسیر از دین بگذارد. لذا درباره ایدئولوژی‌هایی از این دست، نکته‌ای کـه مـی‌تواند مورد اهمـیت قرار گیرد احتمال سوق یـافتن آنـها بـه سمت ابزارگرایی است.

وجود برخی شواهد نشان مـی‌دهد دست‌کم برخی از رهبران القاعده بیش از آنکه پایبند ایدئولوژی سلفی رادیکال باشند، ابزارگرا هستند و تأکیدشان بر شعارهای سلفی بیشتر جنبه ابزاری به منظور رسیدن بـه قدرت و مقابله با غرب و مخالفان دارد. یکی از آن موارد را مـی‌توان درون احیـای ناسیونالیسم عربی تحت لفافه سلفی‌گری جست‌وجو کرد. مطابق این ناسیونالیسمِ مذهبی‌شده، عرب‌ها حتما در پی احیـای شکوه بربادرفته خود بعد از خلافت عباسیـان برآیند. آنـها اسلام‌گرایی و ناسیونالیسم عربی را دو روی یک سکه مـی‌دانند.

زرقاوی معتقد هست که خداوند عرب‌ها را با این دین، عزیز و سربلند گرداند و با این دین آنـها را از تاریکی‌ها بـه سوی نور و از پرستش بت‌ها بـه پرستش خدای یکتا هدایت کرد و بدین وسیله آنان را بر بنی‌بشر گرامـی داشت. بـه خدا سوگند، برانگیختن حضرت محمد(ص) از مـیان قبایل عرب نعمت بسیـار بزرگی است.(همان،ص12)

این رویکرد القاعده، درون استنباط‌ های فقهی و احکام و فتاوای شرعی نیز دنبال شده هست و آنان فقیـهی را کـه دور از فعالیت‌های اجتماعی و رفتارهای سیـاسی، صرفاً براساس کتاب و مطالعه درون پی فهم احکام دینی برآید، فاقد شرایط کافی مـی‌دانند. بـه عبارت دیگر، «فقه پویـا» درون نظر آنان فقه جهادی و عمل‌گراست.

زرقاوی بـه نقل از سیدقطب مـی‌نویسد: شکوفایی فقه اسلامـی تنـها درون عرصه حرکت، فعالیت و پویـایی صورت مـی‌گیرد و نباید آن را از فقیـهی کـه هنگام پویـایی، فعالیت و حرکت (جامعه) درون گوشـه‌ای آرام نشسته هست انتظار داشت. درون این زمانـهانی کـه سر درون کتاب و دفتر دارند و برای استنباط احکام فقهی از آن منابع مـی‌کوشند و برآنند با استفاده از این احکام بـه تجدید فقه اسلامـی بپردازند و به دور از فعالیت‌های (عملی) بمانند کـه هدف آن رهایی انسان از عبودیت غیرخدا، حذف شریعت طاغوت، تثبیت شریعت الهی و بازگرداندن آنان بـه بندگی پروردگار است، درون حقیقت، ماهیت و هویت این دین را نشناخته و در شناسایی فقه دین ناتوان‌اند.(همان،ص229)

صرف ‌نظر از اینکه مراد سیدقطب از عبارات بالا چیست، مـی‌توان نظریـات زرقاوی را این‌گونـه تفسیر کرد کـه او فقه پویـا را فقهی اجتماعی ـ سیـاسی مـی‌داند کـه با داشتن دغدغه‌های روز جامعه مسلمانان بتواند همگام با ایدئولوژی القاعده پیش برود و خواسته‌های آنان بـه ویژه تأسیس حکومت دینی را محقق سازد.

در واقع، زرقاوی از آنکه قریب بـه اتفاق روحانیـان اهل سنت گرایشی بـه آن ایدئولوژی ندارند و برای مشروعیت‌بخشی بـه آن حرکت نمـی‌کنند، آنـها را فقهای حقیقی نمـی‌داند و در نتیجه آنان را بـه چنین حرکتی دعوت مـی‌کند. بر این اساس، ایدئولوژی القاعده بـه علت سیـاست‌زدگی، درون برخی مواقع و در بعضی افراد بـه ابزارگرایی انجامـیده است.

این گروه (فقها)، عقاید خود را از تلفیق عقایدی بـه دست آورده‌اند کـه بزرگان اسلام چه درون صدر و چه اکنون، آن را دور انداخته‌اند. آنـها این عقاید را بـه گونـه‌ای درون هم آمـیخته‌اند که تا بتوانند بـه بدترین شکل بـه افسارگسیختگی، وابستگی، فساد و غارت نظام‌های حاکم و مرتد و خارج از شریعت، مشروعیت بدهند.

آنان روش خوارج را درون تکفیر و وارد ساختن اتهامات گوناگون مانند فسق، فجور، بدعت، حلال بودن خون و حرمت «مجاهدان اسلام» درون پیش گرفته‌اند. به منظور مثال، مفتی مصر، کـه کارمند رسمـی دولت است، از آن دولت حقوق مـی‌گیرد که تا عملی را کـه برای آن اجیر شده هست انجام دهد؛ یعنی مشروعیت بخشیدن بـه نظام لاییکی کـه مطیع یـهود هست و با مسلمانان بدرفتاری مـی‌کند.(ظواهری،پیشین،صص23و24)

فرایند تشکیل سازمان القاعده

در شکل گیری القاعده علاوه بر اشخاصی کـه رهبری و مدیریت سازمان را عهده‌دار بودند، دولت‌های متعددی مانند عربستان، پاکستان و ایـالات متحده نیز همکاری بسیـار مؤثری داشتند کـه بدون این همکاری‌ها امکان تأسیس چنین تشکیلاتی وجود نداشت.(فدوی،1380،ص29) این سازمان درون اواخر دهه 1970، با عنوان دفتر «مکتب الخدمـه» و با هدف آموزش، پشتیبانی و تجهیز مجاهدین عرب به منظور جنگ با شوروی سابق آغاز بـه کار کرد.(البحری،2005،مارس27) مبارزان عرب توسط سازمان‌های «خیریـه» عربی، از کشورهای خود بـه منطقه جنگ منتقل و در آنجا تجهیز و پشتیبانی مـی‌شدند.

برخی از این کاروان‌ها بعد از انتقال بـه پیشاور، با عبور از چند مرحله درون نـهایت بـه بن‌لادن مـی‌رسیدند کـه شخصاً نظارت کلی بر روند مـهاجرت «مجاهدان عرب» را بر عهده داشت. این مسیر از شـهر قاهره آغاز مـی‌شد و با گذر از شـهر جده درون نـهایت بـه پیشاور مـی‌رسید. اعزام این داوطلبان از طریق چند مؤسسه زیر صورت مـی‌گرفت.

1. مؤسسة محمدبن‌لادن (پدر اسامـه) درون قاهره

این مؤسسه وظیفه مـهاجرت بسیـاری از کارگران مصری را به منظور کار درون عربستان سعودی بـه منظور توسعه حرمـین شریفین برعهده داشت. شرکت پدر بن‌لادن پیمان‌کار اصلی طرح توسعه حرمـین بود و وزارت کشور عربستان دستور داده بود کارگران ماهر و مـهندسان مورد نیـاز را جذب و اعزام کند. داوطلبان مبارزه با شوروی کـه بسیج آنـها با هماهنگی شخص اسامـه بـه طور محرمانـه انجام مـی‌شد، همراه با این نیروهای کار اعزام مـی‌شدند.

2. سازمان جهانی امدادرسانی اسلامـی (مقر این سازمان درون عربستان است)

این مؤسسه کـه فعالیت خود را درون قاهره انجام مـی‌داد و توانست شمار زیـادی از مجاهدان را به منظور فعالیت درون دفاتر امدادرسانی درون پیشاور جذب کند، مورد اعتراض مقام‌های امنیتی مصر بود. دفاتر و نـهادهای وابسته بـه این سازمان درون سطح جهان بـه 1112 نـهاد، شرکت و درمانگاه مـی‌رسید کـه همگی تحت عنوان «هیأت بین‌المللی امدادرسانی اسلامـی» و با تأمـین مالی عربستان سعودی فعالیت مـی‌د.

مؤسسه محمدبن‌لادن نیز از طریق دفاتر امدادرسانی اسلامـی، از پانزده نـهاد بین‌المللی کـه در شـهر پیشاور بـه امور پزشکی رسیدگی مـی‌د، حمایت کرد. درون این نـهادها نـهصد عرب از جمله سیصد مصری کـه زیر نظر محمد شوقی اسلامبولی و اسلام‌گرایـان مصری هوادار او فعالیت مـی‌د، مشغول کار و فعالیت بودند.

3. دفاتر اتحادیـه جهانی اسلام

مسئول آن شیخ ‌اوایل ‌بن ‌ابراهیم جلیلدان (سعودی) بود و مقر اصلی آن درون شـهر مکه قرار داشت. وی بـه رغم تلاش نتوانست جواز فعالیت درون خاک مصر را بیـابد و مقام‌های امنیتی مصر، خواسته آنان را رد د.(خلیل اسعد،1380،ص3) طبق گزارش‌های امنیتی و اطلاعاتی مصر، مؤسسه محمدبن‌لادن بـه هرکدام از داوطلبان اعزام بـه پیشاور 300 دلار مـی‌داد کـه 180 دلار درون قاهره و باقی را هنگام ورود بـه جده مـی‌پرداخت. درون ازای این مبلغ، این داوطلبان گذرنامـه‌های خود را بـه امانت مـی‌گذاشتند و گذرنامـه‌های دیگری دریـافت مـی‌د.

آنان بعد از ده روز اقامت درون مـهمان‌سرای انصار کـه آکنده از داوطلبان عرب، آسیـایی و افریقایی بود، مستقیماً از طریق فرودگاه بین‌المللی جده عازم شـهر مرزی پیشاور مـی‌شدند. درون آنجا چند کمـیته ایجاد شده بود کـه از جمله آنـها کمـیته ویژه آموزش نظامـی و مطالعه نقشـه هوایی افغانستان، کمـیته اداری مسئول خوراک و پوشاک و کمـیته آموزش‌های اسلامـی داوطلبان بود. بسیـاری از عرب‌ها مانند ابوهاجر العراقی، ابونضال السوری، ابوآدم السودانی، ابوصفیـه الیمانی، ابوحفص السعودی، ابودوست البنغالی و ابوحبیب البحرینی مسئولیت کمـیته‌ها را برعهده داشتند.(همان ،صص35و36) بـه گفته بن‌لادن، بیش از پانزده‌هزار نیروی جوان، این دوره‌های آموزشی و نظامـی را سپری د کـه بیشتر آنان عرب بودند(بن لادن،پیشین،84) و به این علت آنان را مجاهد «عرب ـ افغان» نامـیدند.

آنچه باعث نواختن شیپور جنگ علیـه شوروی شد و گروه‌های مختلف عرب را گرد آورد، مـی‌توان بـه دو مورد زیر اشاره کرد:

الف) تبلیغات گسترده اخوان‌المسلمـین درون سراسر کشورهای عرب و اسلامـی درباره اهمـیت جهاد اسلامـی و ضرورت بسیج همـه امکانات مالی و جانی به منظور حمایت از مسلمانان کـه در آن زمان بـه «جهاد» با شوروی تفسیر مـی‌شد. خطبای عرب درون این دوره بسیـار آتشین و بسیج‌کننده سخن مـی‌گفتند.

ب) تمایل سازمانـهای امنیتی کشورهای عربی به منظور رهایی از دست جوانان بنیـادگرا کـه از طریق نشست‌ها و جلسات درون مساجد، کشمکش بی‌پایـانی را با دولت‌مردان آغاز کرده بودند و درگیری خونینی با تشکیلات امنیتی بسیـاری از کشورهای عرب و اسلامـی داشتند. از دید مقام‌های امنیتی، سفر بـه افغانستان تنـها راه مشروع و قانونی رهایی از این اشخاص بود، زیرا بـه نظر آنان، جوانان توان پایداری درون برابر شوروی را نداشتند و به زودی از پا درمـی‌آمدند.(خلیل اسعد،پیشین،ص36)

اه امریکا، پاکستان و عربستان از تشکیل القاعده

گذشته از اهی کـه اعضای القاعده درون این فعالیت‌ها دنبال مـی‌د و در آن مقطع ایجاد حکومتی مطلوب درون افغانستان مـهم‌ترین خواسته آنان بـه شمار مـی‌رفت، امریکا، عربستان و پاکستان نیز درون این زمـینـه خود را صاحب منافعی مـی‌دیدند کـه همکاری آنان را عمـیق‌تر مـی‌کرد.

1. اه و منافع امریکا

به گفته زبیگنیو برژینسکی، وزیر خارجه اسبق امریکا، ایـالات متحده درون گمراه شوروی درون حمله بـه افغانستان نقش مـهمـی ایفا کرده است. او مـی‌گوید: «طبق روایت رسمـی تاریخ، کمک سیـا بـه مجاهدین درون سال 1980 آغاز شد؛ یعنی بعد از حمله شوروی بـه افغانستان درون 24 دسامبر 1979.اما واقعیت این هست که درون 3 ژوئیـه 1979 رئیس‌جمـهور، کارتر، اولین دستورالعمل را به منظور کمک مخفی بـه مخالفان رژیم هوادار شوروی درون کابل امضا کرد و همان روز یـادداشتی به منظور رئیس‌جمـهور نوشتم و به او توضیح دادم کـه به اعتقاد من، این کمک باعث مداخله نظامـی شوروی مـی‌شود... [لذا گرچه] ما روس‌ها را بـه مداخله وا نداشتیم، اما دانسته احتمال حرکتشان را افزایش دادیم... روزی کـه شوروی‌ها رسماً از مرز گذشتند، من بـه رئیس‌جمـهور نوشتم کـه اکنون فرصت داریم بـه شوروی جنگ ویتنامش را عطا کنیم... این کشمکش سبب دلسردی و در نـهایت فروپاشی اتحاد شوروی شد... به منظور تاریخ جهان چه چیز بیشتر اهمـیت دارد: طالبان یـا فروپاشی امپراتوری شوروی، چند مسلمان تحریک‌شده یـا آزادی اروپای مرکزی و پایـان جنگ سرد؟»

جالب هست که برداشت شوروی درون آن مقطع متفاوت بود؛ زیرا درون شرایطی کـه سفارت امریکا درون ایران تسخیر شده بود، کرملین کـه از سرمایـه‌گذاری درون خصوص انقلاب ایران مأیوس شده بود، تصور مـی‌کرد حمله شوروی بـه افغانستان، حمله امریکا بـه ایران را درون پی خواهد داشت. درون حقیقت، آنـها این حمله را آغاز نوعی دیـالوگ عملی با امریکا درباره ایران تلقی مـی‌د و بر این باور بودند کـه با توجه بـه وضعیت امریکا درون ایران، رضایت لازم را درون مورد واگذاری افغانستان جلب خواهند کرد و با انجام این معامله، از مشکلات ناشی از انقلاب ایران خلاصی خواهند یـافت.(همان،73)

بدین ترتیب، یکی از اه امریکا درون سازماندهی این تشکیلات مقابله با اتحاد جماهیر شوروی و انتقام از جنگ ویتنام بود. عده‌ای از ناظران معتقدند ویلیـام کیسی رئیس وقت سازمان سیـا، چنان درون مقابله با کمونیسم پیش رفت و مبالغه کرد کـه مدعی شد فرمانده اصلی نیروهای مخالف ارتش شوروی درون افغانستان است.

کنگره درون این زمان کمک چشمگیری درون اختیـار «مجاهدان» قرار داد و کیسی نیز توانست حمایت شارل ویلسون ، یکی از اعضای برجسته کنگره را جلب کند. ویلسون مـی‌گفت: «ما از شوروی درون افغانستان، بـه دلیل کاری کـه با ما درون ویتنام کرد، انتقام خواهیم گرفت و پاسخ هر ضربه را با دو ضربه خواهیم داد». کیسی، هم‌چنین فرمان ارسال موشک‌های ضدهوایی استینگر را صادر کرد کـه به بن‌لادن تحویل داده شدند.

بانک بین‌المللی سرمایـه نیز عمده‌ترین بانکی بود کـه انتقال کمک‌های مالی امریکا را بـه مبارزان از طریق افغانستان برعهده داشت. درون این مدت اسامـه‌بن‌لادن حدود هفده مـیلیـارد دلار از امریکا دریـافت کرد. درون این باره شارل ویلسون، مسئول ارزیـابی مالی بودجه سیـا، معتقد هست که با «مجاهدان عرب ـ افغان» سخاوتمندانـه برخورد شده است.(همان،ص75)

کمک‌های امریکا از مارس 1985 با ابلاغ دستورالعمل 166 امنیت ملی توسط رئیس‌جمـهور وقت، ریگان، بیش از گذشته شد. کمک پنـهانی تازه امریکا با افزایش چشمگیر تدارکات جنگ‌افزارها آغاز شد. افزایش منظم سالانـه 65 هزار تن تسلیحات که تا 1987 و حضور پیوسته و نـهانی کارشناسان سیـا و پنتاگون بـه مقر «آی‌اس‌آی» پاکستان درون راولپندی از نمونـه کمک‌ها درون این دوره است.

لذا برخلاف تصور شوروی، سیـاست‌های امریکا به منظور محدودسازی ایران و ایدئولوژی انقلابی آن، با حمله نظامـی صورت نگرفت، بلکه امریکا سیـاست‌های دیگری درون پیش گرفت کـه یکی از مـهم‌ترین آنـها یـاری رساندن بـه ‌های رادیکالیست ضدشیعی، مانند القاعده بود؛ مسأله‌ای کـه شیرین هانتر نیز بـه آن اشاره مـی‌کند(هانتر،روزنامـه سلام،7/7/1377) و ژیلبر آشکار،نویسنده فرانسوی لبنانی‌تبار، بر آن تأکید مـی‌ورزد. زیرا وجود این جریـان علاوه بر مبارزه با شوروی، هم مـی‌توانست مانع از نفوذ انقلاب ایران درون مـیان سایر کشورهای اسلامـی شود و هم بـه تولید جریـان آنتی‌تز انقلاب اسلامـی درون آینده بینجامد(آشکار،1384،صص63-65).

هدف دیگر واشنگتن از ایجاد این جنگ و به راه انداختن تشکیلات القاعده، دور کانون بحران خاورمـیانـه از منطقه فلسطین و معرفی افغانستان بـه عنوان کانون جدید توجهات بود. آنچه موجب تقویت این نظریـه مـی‌شود، حساسیت «عبدالله عزام» استاد بن‌لادن و رهبر آن تشکیلات، بر سر مسأله افغانستان بود. وی بـه صراحت بیـان مـی‌کرد کـه افغانستان بر فلسطین اولویت دارد.(پل و دوران،1381،ص21)

2. اه و منافع پاکستان

مـهم‌ترین هدف سیـاست خارجی پاکستان درون این مسأله تحت تأثیر عنصر تاریخی منازعه با افغانستان بر سر منطقه پشتونستان، منافع اقتصادی حاصل از آن و نفوذ این کشور درون آسیـای مـیانـه قرار دارد. بـه لحاظ تاریخی منطقه پشتونستان بـه عنوان جغرافیـای مورد منازعه دو کشور همواره درون روابط پاکستان و افغانستان نقش جدی داشته است.

پشتونستان، کـه براساس معاهده دیوراند، تحت فشار انگلیسی‌ها بـه دولت پاکستان واگذار شد، همواره مورد ادعای ارضی دولت‌های افغانستان قرار داشته است. اما اشغال افغانستان توسط ارتش سرخ کـه زنگ خطر جدی کمونیسم را درون مرزهای شمالی پاکستان بـه صدا درآورد، دولت پاکستان را بـه حساسیت بیشتر درون قبال تحولات افغانستان واداشت و موجب شد شبکه‌های مختلف دولت پاکستان با بحران افغانستان درگیر شوند.

افسران نظامـی پاکستان نقش رابط مـیان منابع تسلیحاتی مجاهدین افغانی و احزاب دریـافت‌کننده این امکانات را برعهده گرفتند. هم‌چنین احزاب و جریـان‌های مذهبی بـه دلیل مسئولیت دینی درون حمایت از برادران مسلمان و مجاهدشان با همکاری دولت بـه جهاد افغانستان کشانده شدند.

دولت پاکستان علاوه بر آنکه احزاب جهادی اهل سنت را بـه دلیل رویـارویی با کمونیسم و سدسازی درون برابر ارتش مـهاجم شوروی تجهیز مـی‌کرد، درصدد بود با روی کار آوردن یک دولت اسلام‌گرای سنی و مذهبی درون افغانستان، مسأله پشتونستان را به منظور همـیشـه از اذهان دور سازد. این سیـاست، بعدها با راه‌اندازی طالبان پیگیری شد.

به طور خلاصه اه اساسی پاکستان درون افغانستان شامل موارد زیر مـی‌شد:

حل اختلافات مرزی با افغانستان و مسائل مربوط بـه پشتونستان، منافع اقتصادی و ترانزیت کالا و انرژی، رقابت با هند، مقابله با نفوذ ایران و همسویی با غرب بـه ویژه امریکا.(سجادی،1377،ش2) برخی معتقدند حمایت سازمان سیـا از «جهاد اسلامـی» افغانستان مستقیماً از مجرای آی‌اس‌آی، سازمان امنیت پاکستان، عملی مـی‌شد و مبارزان کـه تحت ‌تأثیر ناسیونالیسم و شور مذهبی بودند، خود خبر نداشتند بـه سود ایـالات متحده با ارتش شوروی مبارزه مـی‌کنند.

«آی‌اس‌آی» با پشتیبانی سیـا و سرازیر شدن انبوهی از کمک‌های نظامـی امریکا بـه ساختاری موازی تبدیل شده بود کـه قدرت عظیمـی را بر تمام بخش‌های دولت پاکستان اعمال مـی‌کرد و کارکنانی درون اختیـار داشت کـه شامل افسران نظامـی و اطلاعاتی، کارمندان اداری، مأموران و خبرچینان مخفی مـی‌شدند و تعدادشان بـه 150 هزار نفر مـی‌رسید.

در این دوران، مناسبات مـیان سیـا و آی‌اس‌آی درون پی برکناری بوتو بـه دست ژنرال ضیـاء‌الحق بیش از پیش گرم شد. درون طول جنگ، پاکستان حتی جسورانـه‌تر از امریکا ضدشوروی بود. پاکستان و امریکا بـه طور رسمـی راه‌حل مسأله افغانستان را مذاکره اعلام مـی‌د، اما درون نـهان معتقد بـه گسترش عملیـات نظامـی بودند.

آی‌اس‌آی از آن زمان بـه بعد با حمایت سیـا بـه پشتیبانی از گروه‌های مبارز سلفی درون مناطق دیگر ادامـه داد و جریـان‌های تازه‌ای را درون مناطق آسیـای مرکزی، قفقاز و حوزه بالکان ایجاد کرد. بـه طوری کـه برخی معتقدند آی‌اس‌آی درون این رویکرد بـه عنوان «عامل شتاب‌دهنده فروپاشی اتحاد شوروی و ظهور شش جمـهوری مسلمان‌نشین تازه درون آسیـای مرکزی فعالیت مـی‌کرد».

البته این نکته قابل توجه هست که درون سازمان امنیت پاکستان دو گروه فعالیت مـی‌کنند: گروهی کـه به علمای سلفی گرایش دارند و به تقویت و همکاری سازمان‌هایی هم‌چون القاعده و «سپاه صحابه» مـی‌پردازند و گروهی کـه نسبت بـه آنان مـیانـه‌روتر محسوب مـی‌شوند. عبدالله توحیدی، معاون سابق وزیر امنیت افغانستان، معتقد است: «شاخه افراطی ارتش پاکستان اسامـه‌بن‌لادن را به منظور ورود بـه افغانستان پشتیبانی کرد و در طول حضور وی درون این کشور، همـه‌گونـه وی را یـاری رساند»(توحیدی،انتخاب،11/10/1380)

پاکستان علاوه بر اتخاذ سیـاست‌های فوق بـه صورت بنیـادی نیز درون توسعه رادیکالیسم سلفی فعالیت دارد. مـهم‌ترین این اقدامات، تأسیس مدارس مذهبی و حمایت از آنـهاست. این مدارس درون عمل، مراکزی به منظور رشد و تربیت جریـان‌های متمایل بـه طالبان و القاعده هستند. مدرسه «حقانیـه» واقع درون «خور آتاک» از معروف‌ترین این مراکز بـه شمار مـی‌رود.(لادورنر،شرق،29/1/1385)

3. اه و منافع عربستان

مـهم‌ترین هدف سیـاست خارجی عربستان درون افغانستان مقابله با نفوذ سیـاسی ـ دینی ایران درون این کشور است. عربستان مدعی مرکز جهان اسلام و داعیـه‌دار خلافت اسلامـی، همواره تلاش داشته هست از نقش جمـهوری اسلامـی ایران بـه عنوان مرکز مقابله با کفر و محور تجمع امت اسلامـی جلوگیری کند. بدین منظور، نخستین راهکار سعودی‌ها تبلیغ و ترویج وهابیت درون جوامع اسلامـی، بـه ویژه کشورهای تازه استقلا‌ل‌یـافته و فاقد حکومت مرکزی قوی است.

راهبرد ایدئولوژیک سعودی‌ها درون اشاعه وهابیت، آنان را قادر مـی‌سازد علاوه بر مطرح شدن بـه عنوان مرکز حاکمـیت اسلام درون سطح جهان، از نفوذ سیـاسی ـ دینی ایران بـه عنوان پرچمدار نـهضت‌ جهانی اسلام درون برابر استکبار و استعمار جهانی جلوگیری کنند. لذا کمک بـه تشکیل و رشد القاعده مـی‌توانست کوشش مناسبی درون فرایند دستیـابی بـه این اه تلقی شود. عربستان درون این راستا تلاش داشت با امدادهای مالی و آموزش مذهبی، درون کنار رایزنی با مقامات امریکایی به منظور خرید سلاح‌های مورد نیـاز القاعده، نقش مـهمـی درون این ائتلاف ایفا کند.

در هیأت حاکمـه و مسئولان امنیتی عربستان دو رویکرد کلی نسبت بـه القاعده و بن‌لادن وجود دارد: رویکرد نخست، برخی مانند ترکی الفیصل و به ادعای برخی نویسندگان حتی ملک‌عبدالله، پادشاه این کشور، نگرش مثبت بـه القاعده دارند و با آنکه سلفی‌گری «رادیکال» را درون داخل کشور نمـی‌پسندند، از ترویج آن درون خارج از مرزهای خود حمایت مـی‌کنند.(بن لادن،پیشین،ص186)در حالی کـه در رویکرد دیگر اعتقاد چندانی بـه مثبت بودن رفتار القاعده وجود ندارد. با وجود این، آنچه درون عمل اتفاق افتاد این بود کـه سازمان امنیت عربستان بـه ریـاست ترکی الفیصل، درون آن زمان، درون تشکیل القاعده همکاری مؤثری انجام داد.

بن‌لادن درون این ‌باره بـه صراحت بیـان مـی‌کند: «برای مقابله با روس‌های کافر، سعودی‌ها مرا بـه عنوان نماینده خود درون افغانستان انتخاب د. من درون منطقه مرزی پاکستان مستقر شدم. درون آنجا، داوطلبانی را کـه از عربستان سعودی و از تمام کشورهای عرب مسلمان مـی‌آمدند، پذیرا مـی‌شدم. نخستین اردوگاهم را ایجاد کردم و در آنجا، داوطلبان مزبور توسط افسران پاکستانی و امریکایی تعلیم مـی‌دیدند. اسلحه توسط امریکایی‌ها و پول توسط سعودی‌ها تأمـین مـی‌شد.»عربستان حمایت خود از القاعده را بعدها نیز با فراز و نشیب‌هایی حفظ کرد کـه در گزارش بیکر ـ همـیلتون اشاره‌ای بـه برخی از این کمک‌ها طی سال‌های اخیر شده است.(گزارش،بیکر-همـیلتون،دسامبر2006)

نکته قابل توجه درباره فرایند تصمـیم‌گیری سیـاست خارجی عربستان این هست که آنـها نیز درون مجموع مانند پاکستان درون اتخاذ راهبرد دیپلماسی خود متأثر از راهبردهای سیـاست خارجی امریکا هستند. حتی مـی‌توان یکی از دلایل و انگیزه‌های همکاری عربستان و پاکستان را درون همـین مسأله جست‌وجو کرد. کشور و حکومت عربستان درون چگونگی تشکیل و برقراری امنیت خود متأثر از نفوذ و اقتدار ایـالات متحده هست و وابستگی این کشور بـه واشنگتن پیشینـه تاریخی دارد.

در فوریـه 1954، محمدبن‌عبدالعزیز، بنیـان‌گذار حکومت آل‌سعود، و روزولت رئیس‌جمـهور وقت امریکا، درون آب‌های ساحلی مصر قراردادی امضا د کـه در بردارنده سه توافق مـهم بود: تضمـین امنیت نفت ارزان به منظور امریکا از سوی عربستان، تضمـین امنیت خانواده آل‌سعود از سوی امریکا و توازن درون موضع امریکا نسبت بـه فلسطینی‌ها و اسرائیل. هشت هفته بعد با درگذشت روزولت و روی کار آمدن ترومن، توافق سوم عملاً بـه هم خورد و ترومن رسماً از صهیونیست‌ها با عنوان دوستان استراتژیک امریکا حمایت کرد. اما معادله دوپایـه‌ای تضمـین امنیت نفت درون برابر امنیت آل‌سعود پنج دهه بعد و تا زمان حاضر نیز دوام آورد.(هالیدی،1360،صص55-58)

پایـان جنگ باشوروی و آغاز دورانی جدید فراروی مجاهدان عرب ـ افغان

با پایـان یـافتن جنگ درون سال 1989، همـه چیز به منظور مبارزان تمام نشد. این جنگ پیـامدهایی داشت کـه تأثیرات خود را بـه تدریج درون سال‌های بعد بـه نمایش گذاشت. برخی از آن تأثیرات عبارت‌اند از:

1. تشکیل سازمانی بین‌المللی از مـیان داوطلبان مسلمان موجود درون سراسر دنیـای اسلام درون زمان جهاد درون افغانستان.

2. ایجاد شبکه بین‌المللی عملیـات‌های تروریستی و مورد حمایت ‌های سلفی رادیکال.

3. بـه دست آوردن انگیزه و تجربه ناشی از پیروزی درون جنگ به منظور حفظ سازمان خویش بـه منظور تحقق اه بعدی.

4. نفوذ عرب‌ها درون منطقه پاکستان و افغانستان، بـه طوری کـه در آغاز دهه 90 بسیـاری از آنان درون پاکستان سکنی گزیدند و امروز تعدادشان بـه بیش از هزاران نفر مـی‌رسد(پلی ودوران،پیشین،ص26)

5. نـهادینـه شدن ایدئولوژی سلفی رادیکال درون مـیان برخی جوانان انقلابی عرب متمایلان بـه وهابیت.

پس از پایـان جنگ مـهم‌ترین مسأله درباره مبارزان عرب ـ افغانی این بود کـه با این تشکیلات و ساختارهای شکل‌گرفته چه حتما کرد؟

- بازگشت مبارزان بـه کشورهای خود،

- نابودی هسته‌های اصلی این تشکیلات،

- حفظ آنـها درون منطقه یـا انتقال بـه منطقه و کشوری دیگر،

بویژه اینکه؛ مطابق ادعای بن‌لادن بعد از پایـان جنگ و ترور عبدالله عزام، «این احساس درون مـیان مجاهدان شدت گرفته بود کـه اقداماتی جدی به منظور ترور شخصیت‌های جهاد اسلامـی همگام با آغاز عقب‌نشینی شوروی از افغانستان درون حال انجام هست و سازمان اطلاعات امریکا، عربستان سعودی و مصر بـه ما پشت کرده و برای نابودی ما همدست شده‌اند که تا با وجود اسنادی کـه ما از آنان درون اختیـار داریم و حاکی از همدستی ما با آنـها و آنـها با ماست، بـه خطری به منظور آنـها تبدیل نشویم»(خلیل اسعد ،پیشین،ص54)

طارق علی، از نویسندگان عرب نیز درون این ‌باره مـی‌نویسد: «در سفری بـه پاکستان از ژنرال سابق آن کشور پرسیدم چرا گروه‌های اسلامـی کـه با خرسندی درون سراسر جنگ سرد از ایـالات متحده پول و اسلحه مـی‌گرفتند، یک شبه ضدامریکایی شده‌اند؟ ژنرال توضیح داد تنـها این گروه‌ها ضدامریکایی نشده‌اند، بیشتر افسران پاکستانی کـه از سال 1951 بـه بعد صادقانـه بـه ایـالات متحده خدمت مـی‌د بـه دلیل بی‌اعتنایی واشنگتن احساس سرافکندگی مـی‌کنند. او ‌گفت: «پاکستان کریدور پوششی بود کـه امریکایی‌ها به منظور ورود بـه افغانستان نیـاز داشتند. ما درون خدمت اهمان بودیم و امریکا فکر مـی‌کرد ما همراه با آب سیفون توالت پایین مـی‌رویم»(طارق علی،2001،ص139)

سیف العدل، از اعضای ارشد القاعده نیز درون این ‌باره بـه موارد دیگری اشاره مـی‌کند. وی مـی‌گوید: «پس از خروج ارتش شوروی سابق از افغانستان، بسیـاری از رزمندگان غیرافغانی از جمله اردنی‌ها و سعودی‌ها کـه از نظر مسائل امنیتی درون کشور خود مشکلی نداشتند بـه کشورهایشان بازگشتند، اما اتباع مصر، الجزایر، سوریـه و لیبی از ترس بازداشت توسط نیروهای امنیتی کشورهایشان حتما در همان افغانستان مـی‌ماندند یـا بـه کشورهایی مـی‌رفتند کـه فاقد دولت مرکزی و صد البته پر از گروه‌های فعال مسلح بودند مثل سودان و سومالی. برخی نیز بعدها بـه کشورهای تازه‌استقلال‌یـافته شوروی سابق رفتند و عده‌ای هم درون سایر نقاط جهان پخش شدند. از همان زمان عده‌ای از آنـها بـه این فکر افتادند کـه برای ادامـه جهاد حتما گام‌های اساسی بردارند و اولین قدم درون این راه گردآوری و سازماندهی افراد باتجربه بود که تا جهاد بـه صورت قاعده‌مند درآید»(العدل،شرق،28/1/1384)

حذیفه فرزند عبدالله عزام تفسیر ویژه‌ای از این مقطع زمانی ارائه مـی‌دهد و علاوه بر آنکه مطالب پیشین را کامل مـی‌کند، درون برخی موارد نیز با آنـها درون تضاد است. وی مـی‌گوید: «مقامات بسیـاری از دستگاه‌های امنیتی جهان عرب و اسلام درون حضور خود من گفته‌اند کـه ترور عبدالله عزام، معادله را بـه نفع آنـهایی کـه با استدلال‌های نادرست، جوانان را بـه اقدامات خشونت‌بار سوق مـی‌دهند، بر هم زد.

به همـین دلیل نیز اسرائیل با همکاری امریکا و مزدوران پاکستانی، آغاز دوره‌ای را کلید زد کـه عبدالله عزام درون آن نباشد»(عزام،شرق،26/7/1384) درون واقع، بـه اعتقاد او، راهبرد امریکا به منظور چگونگی مواجهه با «القاعده بعد از جنگ»، تغییر ایدئولوژی القاعده از طریق حذف رهبر اصلی آن، یعنی عبدالله عزام هست و معتقد هست امریکا و اسرائیل با همکاری برخی کشورها بـه ترور عبدالله عزام اقدام د که تا مسیر القاعده را از اه اصلی خود منحرف سازند. بـه این ترتیب، درون کنار برخی سیـاست‌هایی کـه پیشتر بـه آنـها اشاره شد، راهبرد اساسی امریکا به منظور القاعده تحریف آن، نفوذ درون برخی رهبران القاعده و از بین بردن افراد مستقل بوده است.

به هر حال، آنچه عینیت یـافت و در عمل محقق شد این بود کـه بقایـای القاعده؛ یعنی بـه جز سکنی گزیدگان درون افغانستان و پاکستان، کشته‌شدگان و آنـهایی کـه به مـیهن خود بازگشتند، افراد دیگر کـه مایل بـه ادامـه همکاری بودند حتما به منطقه و کشور دیگری نقل مکان مـی‌د. آنچه این تصمـیم‌ را جدی‌تر مـی‌ساخت، عدم تمایل حاکمان کشورهای اسلامـی بـه بازگشت آن نیروها بـه موطن خویش بود.

آنـها از اینکه شوکت و محبوبیت مبارزان، بـه علت پیروزی درون جنگ، چند برابر شده بود، واهمـه داشتند و به علت فساد دستگاه حکومتی خود و وابستگی بـه غرب، مبارزان را خطری جدی تلقی مـی‌د. اما درون نـهایت، با دعوت حسن ترابی از بن‌لادن درون سال 1989 به منظور رفتن بـه سودان و استقرار تشکیلات وی درون آن کشور، وضعیت آنـها روشن و از حساسیت‌ها درون این ‌باره کاسته شد. حسن ترابی، از اسلام‌گرایـان شبه‌سلفی سودانی، با ارسال پیکی بـه پیشاور از آنان دعوت کرد درون جنگ با شورشیـان جنوب بـه وی کمک کنند. درون پی آن، بن‌لادن و برخی اعضای القاعده درون سودان مستقر شدند و با سازماندهی نیروهای سودانی، گروه «جنگجویـان سودان» را تشکیل دادند.) رشید،1382،صص174-175)

در واقع، طی همـین سال‌ها سازمان «القاعده» با همـین ‌نام بـه طور رسمـی توسط بن‌لادن و همکاری محمد عاطف تأسیس شد. نام «القاعده» از عنوان پادگان نظامـی این گروه «قاعدة الجهاد» (پایگاه نبرد مقدس) گرفته شده هست و بیشتر اعضا، ابتدا آن را «جبهه بین‌المللی جهاد علیـه یـهودیـان و صلیبیـان» مـی‌نامـیدند. این سازمان متشکل از «مجاهدان عرب ـ افغانی» پیشین و سازمان «الجهاد» بـه رهبری ایمن ظواهری بود. اصولاًانی کـه مانند منتصر الزیـات، وکیل ظواهری، بـه کلیدی بودن نقش ظواهری درون سازمان القاعده اعتقاد دارند بر این باورند کـه تحول فکری بن‌لادن تنـها بعد از آشنایی وی با ظواهری آغاز شد.

وی کـه در سال 1986 به منظور نخستین‌بار با ظواهری درون پیشاور ملاقات کرد، بـه تدریج از یک سلفی صرف بـه سلفی رادیکال و دارای اندیشـه جهادی تبدیل شد. بـه گفته زیـات، ظواهری نپذیرفت نفر دوم گروه شود؛ اما بـه این دلیل معاونت بن‌لادن را درون «جبهه بین‌المللی جهاد علیـه یـهودیـان و صلیبیـان» پذیرفت کـه معتقد بود مـی‌تواند اهرم شماره یک قدرت و حرکت جبهه بـه شمار آید؛ زیرا بن‌لادن با هیچ‌یک از آرا و پیشنـهادات وی مخالفت نمـی‌ورزید. این درون حالی بود کـه عملیـات جهادی بـه طور مستقل و در داخل مصر به منظور ظواهری هزینـه‌های مالی سنگینی را از جمله خرید اسلحه، قاچاق آن، تأمـین عناصر فراری و کفالت خانواده‌های آنان درون پی داشت.(خلیل اسعد، پیشین،ص158)

فعالیت‌های القاعده طی سال‌های دهه 1990

القاعده درون سودان فرصت یـافت بـه تقویت خود بپردازد و پایگاه‌هایی درون برخی کشورهای افریقایی ایجاد کند. آنان بـه بازسازی و تجدید نظر درون مسائل راهبردی سازمان پرداختند و دست بـه اقدامات متنوعی زدند کـه برخی فعالیت‌های اقتصادی و تجاری نمونـه‌ای از آنـهاست.

اما نکته مـهم درباره فعالیت‌های القاعده طی دوران یـادشده این هست که با تمام فراز و نشیب‌هایی کـه در رابطه این سازمان با حامـیان گذشته خود، یعنی عربستان، پاکستان و ایـالات متحده بـه وجود آمد، هم‌چنان تعامل آنـها با یکدیگر حفظ شد و حمایت‌های آن سه کشور از القاعده ادامـه یـافت. البته چنان کـه پیشتر نیز اشاره کردیم، برخی معتقدند رابطه این سازمان بعد از جنگ با شوروی با حامـیان گذشته خود بـه سردی گرایید و آن سه دولت، بـه ویژه ایـالات متحده، دست از حمایت القاعده برداشتند؛ اما وجود برخی شواهد نشان مـی‌دهد این تحلیل چندان با واقعیت انطباق ندارد و هرچند آن رابطه درون برخی موارد با تیرگی‌ها، گسست‌ها و تردیدهایی روبه‌رو بوده، درون نـهایت اراده به منظور همکاری بر تصمـیم‌های دیگر برتری داشته است.

بر این اساس و چنان کـه سیف العدل درباره اعضای عربستانی القاعده تصریح مـی‌کند، آنان با حکومت خویش مشکل چندانی نداشته‌اند و هم‌چنان کـه درباره بن‌لادن نیز مطرح مـی‌شود، وی که تا پیش از جنگ اول خلیج ‌فارس و حمله امریکا بـه عراق با حکومت عربستان تعارض و برخوردی نداشته است. درون واقع، تئوری‌های سیـاسی بن‌لادن تفاوت ماهوی با رژیم سیـاسی حاکم بر عربستان ندارد که تا از وی یک اپوزیسیون بسازد. از طرف دیگر، چنان کـه یسلام‌بن‌لادن، برادر اسامـه مـی‌گوید، اسامـه با آن قسمت از هیأت حاکمـه عربستان کـه هم‌طیف و پیرو ملک‌عبدالله هستند اشتراکات بسیـار دارد و نسبت بـه یکدیگر سمپاتی دارند.(بن لادن،پیشین،186)

از آن گذشته، اسامـه چون بـه خانواده اشرافیِ «بن‌لادن‌ها» تعلق دارد با برخی از شاهزاده‌های سعودی همکاری بسیـار نزدیکی داشته و بدین ترتیب، خود نیز جزئی از هیأت حاکمـه عربستان بـه حساب مـی‌آمده است. لذا چنان کـه بسیـاری از نویسندگان نوشته‌اند، اختلاف اسامـه با حکومت عربستان بـه پس از جنگ نخست خلیج ‌فارس و همکاری این کشور با امریکا درون آن جنگ بازمـی‌گردد.

بن‌لادن درون اواخر سال 1989 و پس از جنگ شوروی درون افغانستان بـه صورت عادی بـه عربستان بازگشت و توصیـه‌هایی به منظور حکومت‌داری بـه صورت نامـه‌ای مفصل، شخصی و محرمانـه نزد شاه فرستاد. بن‌لادن بعد از تجاوز عراق بـه کویت بـه شدت نسبت بـه آن واکنش نشان داد و طی نامـه دیگری کـه برای شاه ارسال کرد؛ پیشنـهادهایی به منظور مقابله با ارتش عراق ارائه کرد. وی درون آن نامـه علاوه بر ارائه تاکتیک‌های گوناگون نظامـی، داوطلب شد تمام مجاهدین عرب را به منظور دفاع از پادشاهی بسیج کند. آن نامـه درون روزهای نخست جنگ ارسال شد و پاسخ رژیم سعودی آن بود کـه موضوع درون دست بررسی است. اما با آمدن امریکا بـه منطقه همـه چیز تغییر کرد و آن نامـه بـه طور کامل مورد بی‌توجهی قرار گرفت. بن‌لادن کـه از این وضعیت ناراضی بود همـیشـه این لحظه را تکان‌دهنده توصیف کرده است.

بن‌لادن مخالف نظام سیـاسی و حکومت عربستان نیست و به هیچ وجه درون پی تغییر حکومت این کشور برنیـامده است. او تنـها با بخشی از گروه‌های موجود درون حکومت اختلاف داشته هست که درون جنگ نخست خلیج‌ فارس پای امریکا را بـه منطقه و عربستان باز د و به آن حکومت «کافر» یـاری رساندند. بن‌لادن درون این زمان فرمان جهاد علیـه امریکا را صادر کرد و به انتقاد از حکومت عربستان پرداخت.(خلیل اسعد،پیشین،ص68)

با وجود این، اختلاف‌های یـادشده باعث نشد رابطه القاعده با تشکیلات سیـاسی ـ امنیتی عربستان قطع و نوع رابطه آنـها خصومت‌آمـیز شود؛ زیرا حتی مخالفان بن‌لادن درون عربستان نیز پذیرفته بودند کـه وی از مـهم‌ترین چهره‌های عربستان هست که درون خارج از مرزهای این کشور با راه‌اندازی تشکیلات القاعده و ترویج رادیکالیسم سلفی، کمک شایـانی بـه بسط نفوذ حکومت سلفی سعودی درون کشورهای اسلامـی کرده است، بـه ویژه به منظور جوامعی کـه دچار فقر فرهنگ دینی هستند. لذا درون چنین شرایطی، عزیمت بن‌لادن بـه سودان درون رأس تشکیلات القاعده مـی‌توانست یکی از خواسته‌ها و مطلوب‌های القاعده و عربستان محسوب شود.

بدین ترتیب، درون اوایل دهه 1990، با وقوع جنگ خلیج فارس و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و به این علت کـه نظام بین‌الملل هنوز نتوانسته بود مانند گذشته ساختارهای خود را بازیـابد، القاعده تلاش کرد از این وضعیت مبهم به منظور رسیدن بـه اه خود بهره ببرد. این دوره که تا اواسط دهه و تشکیل دولت طالبان درون افغانستان بـه طول انجامـید. طی این دوره القاعده بـه انجام عملیـات‌های زیر متهم شده است:

1. بمب‌گذاری درون هتل عدن درون 20 دسامبر 1992؛

2. تولید سلاح کشتارجمعی درون سودان درون سال 1993؛

3. بمب‌گذاری درون مرکز تجارت جهانی درون 26 فوریـه 1993 کـه طی آن شش نفر کشته شدند؛

4. بمب‌گذاری درون سومالی درون اکتبر 1993 و کشته شدن هیجده سرباز امریکایی؛

5. تأمـین مالی سه اردوگاه آموزش «تروریستی» درون شمال سودان درون 1995؛

6. آموزش چریک‌های خارجی درون شمال یمن درون 1996؛

7. ترور نافرجام حسنی مبارک درون آدیس آبابا درون 1995؛

8 . انتشار نامـه سرگشاده بـه ملک فهد مبنی بر از پا ننشستن که تا خروج کامل نیروهای امریکایی از عربستان؛

9. کشتن نوزده سرباز امریکایی درون بمب‌گذاری ظهران عربستان درون سال 1996.(اسماعیلی،1386،ص76)

با انتساب برخی از این اقدامات بـه القاعده، حکومت عربستان درون نـهایت مجبور شد درون آوریل 1994 تابعیت بن‌لادن را بـه علت ضربه ‌زدن بـه منافع «کشورهای دوست و برادر» لغو کند. اما نکته قابل توجه درباره فعالیت‌های القاعده درون این دوران، نگاه ویژه ایـالات متحده بـه آن است. واشنگتن درون مجموع هیچ‌گاه القاعده و فعالیت‌های آن را مخالف منافع خود ندید و به این علت نـه تنـها درون پی مقابله جدی با آن برنیـامد، بلکه بـه طور مستقیم و غیرمستقیم بـه حمایت از آن پرداخت. به منظور نمونـه، آنـها تلویحاً از حضور القاعده درون کارزار بوسنی و کوزوو حمایت د و برای ورودشان بـه جنگ علیـه صرب‌ها مانع‌تراشی ند. گزارش کمـیته حزب جمـهوری‌خواه بـه صراحت نشان مـی‌دهد دولت کلینتون به منظور محدودسازی فعالیت سازمان‌های سلفی درون زمان جنگ بوسنی اقدامـی انجام نداد. این سیـاست، درون جنگ کوزوو نیز ادامـه یـافت.

یکی از منابع رده‌بالای نظامـی انگلیس درون این ‌باره مـی‌گوید: «اداره اطلاعات دفاعی امریکا با ام‌آی6 وارد گفت‌وگو شد که تا برای ارتش آزادی‌بخش کوزوو (که با القاعده ارتباط داشت) برنامـه آموزشی ترتیب دهد». بن‌لادن خود درون آن زمان بـه آلبانی سفر کرده بود. او درون رأس یکی از چند گروه اسلام‌گرایی بود کـه واحدهایی را بـه کوزوو فرستاده بودند. وی درون سال 1994 عملیـاتی را درون آلبانی پایـه‌ریزی کرد و یکی از فرماندهان نظامـی وی نیز واحدی برگزیده از ارتش آزادی‌بخش کوزوو را درون منازعات آن کشور رهبری کرد. نکته قابل توجه درون این باره اظهارات جو لیبرمن هست که درون سال 1999 ایراد شد. وی مـی‌گوید: «جنگیدن به منظور ارتش آزادی‌بخش کوزوو، جنگیدن به منظور حقوق ‌بشر و ارزش‌های امریکایی است» (شوسودوفسکی،1384،ص65) هم‌چنین دولت امریکا و القاعده درون حمایت مالی از سازمان ان‌ال‌ای (ارتش آزادی‌بخش ملی مقدونیـه) کـه با حکومت این کشور درگیر بود، همکاری تنگاتنگی داشتند. این ارتش درون حالی مورد حمایت مادی و معنوی القاعده قرار داشت کـه یبانی ناتو نیز برخوردار بود.

امریکا و القاعده درون چچن نیز درون تعریف منافع خود همسو عمل د. شامـیل باسایف و خطاب، رهبران اصلی مبارزان چچنی، درون اردوگاهی تحت حمایت آی‌اس‌آی و سیـا درون افغانستان و پاکستان آموزش دیدند. بـه گفته یوسف بودانسکی، مدیر گروه ضربت ضدتروریسم و جنگ نامتعارف کنگره امریکا، طرح جنگ درون چچن درون جریـان دیدار مخفی برخی سران ‌های اسلامـی کـه در سال 1996 درون موگادیشوی سومالی صورت گرفت، ریخته شد. درون این دیدار، اسامـه‌بن‌لادن و مأموران بلندمرتبه اطلاعاتی پاکستان، عربستان و دو کشور دیگر حاضر بودند. جنگ‌های چچن سبب تزلزل نـهادهای دولتی روسیـه شد و نظامـی موازی دولت محلی تحت نظارت شبه‌نظامـیان درون بسیـاری از نواحی چچن ایجاد کرد. طی این فعالیت‌ها هم‌چنین فرهنگ وهابیت درون منطقه رشد یـافت و اصولاً یکی از انگیزه‌ها و شروط عربستان به منظور کمک بـه مبارزان چچنی گسترش فرهنگ وهابی درون این منطقه بود.

اما روشن‌ترین وجه سیـاست خارجی ایـالات متحده کـه نشان از عدم تقابل اه واشنگتن با القاعده درون این دوره دارد، حمایت امریکا از برقراری حکومت طالبان، یعنی مأمن و پناهگاه این سازمان، درون افغانستان است. البته سیـاست خارجی امریکا درون قبال افغانستان درون این زمان مبهم و دوپهلوست؛ همانند چچن، بوسنی و کوزوو. واشنگتن درون عین آنکه بـه طور رسمـی از طالبان حمایت نمـی‌کند و حتی کرسی افغانستان درون سازمان ملل درون دستان برهان‌الدین ربانی قرار دارد و آلبرایت نیز از عدم بـه رسمـیت شناختن طالبان حمایت مـی‌کند، اما شواهد و روابط دیگر موجود مـیان امریکا و طالبان نشان از حمایت واشنگتن از این سلفی رادیکال دارد. به منظور نمونـه، دانا روبچر، از نمایندگان مجلس امریکا، مـی‌گوید: «حمایت از طالبان همـیشـه جزء جدایی‌ناپذیر سیـاست ایـالات متحده بوده و هست. بگذارید اضافه کنم... درون پاکستان یک دولت نظامـی داریم کـه طالبان را که تا دندان مسلح مـی‌کند... بگذارید یـادآور شوم کـه کمک (امریکا) همـیشـه بـه مناطق تحت کنترل طالبان رفته... ما از طالبان حمایت کرده‌ایم، چون تمام کمک‌های ما بـه مناطق طالبان رفته هست و وقتی افرادی از خارج سعی مـی‌کنند بـه مناطق خارج از نظارت طالبان کمک برسانند، وزارت خارجه ما مانع آنـها مـی‌شود...».

به هر صورت، بعد از سفر رابین رافائل، معاون وزیر خارجه امریکا، بـه افغانستان و اظهارات وی مبنی بر اینکه بـه رغم سوء‌ظن بین‌المللی نسبت بـه طالبان، این جریـان حتما به عنوان یک بومـی کـه قدرت پایداری را بـه نمایش گذاشته است، بـه رسمـیت شناخته شود، این باور درون افغانستان و خارج از آن بـه صورت فزاینده‌ای تقویت شد کـه ایـالات متحده امریکا، بـه ویژه سازمان سیـا، ضمن تبانی با سازمان اطلاعات ارتش پاکستان، بانی پیدایش و رشد طالبان بوده است.(عصمت الهی،1378،ص110)

در واقع، افغانستان نیز مانند چچن محل مناسبی به منظور انتقال انرژی آسیـای مـیانـه و نفوذ سیـاسی و اقتصادی امریکا درون منطقه محسوب مـی‌شد؛ بـه طوری کـه طالبان قول داده بود درها را به منظور ساخت یک خط لوله نفت از آسیـای مرکزی بـه افغانستان و پاکستان باز کند. امریکا از این اقدام، سیـاست مـهار جمـهوری اسلامـی ایران و برخی دیگر از کشورهای منطقه را نیز دنبال مـی‌کرد.

خلاصه آنکه القاعده با وجود طالبان و تأسیس آن درون سال 1994 بـه افغانستان بازگشت و توانست تبلوری از اندیشـه‌ها و ایدئولوژی خود را درون این حکومت نوپا مشاهده و با کمک‌های مالی و نظامـی خود آنان را درون موقعیت خویش تحکیم کند. این شرایط که تا سال 2001 یعنی که تا زمان حملات 11 سپتامبر و سپس لشکرکشی امریکا بـه افغانستان ادامـه یـافت.

راهبردهای القاعده

نشریـه اشپیگل بـه نقل از برخی رهبران ارشد القاعده، مطلبی را بـه چاپ رسانده هست که مراحل رسیدن بـه آرمان‌های القاعده و اه عملیـاتی‌شده آنان را مشخص مـی‌کند. این مراحل عبارت‌اند از:

مرحله نخست، بیدارسازی، کـه از سال 2001 که تا 2003 (از 11 سپتامبر که تا سقوط صدام) بـه طول مـی‌انجامد. بر این اساس، هدف حمله 11 سپتامبر تحریک امریکا به منظور اعلان جنگ بـه جهان اسلام و در نتیجه، بیدارسازی مسلمانان بوده است. استراتژیست‌های القاعده مرحله نخست را موفق ارزیـابی کرده‌اند.

مرحله دوم، گشودن چشم‌ها، کـه تا سال 2006 ادامـه مـی‌یـابد. درون این دوره القاعده مـی‌خواهد «سازمان» بـه «» تبدیل شود. آنـها درون این مقطع بر بسیج مردان جوان سرمایـه‌گذاری مـی‌کنند و عراق حتما مرکز تمام عملیـات‌های جهانی قرار گیرد که تا سپاهی درون آن ایجاد و پایگاه‌هایی درون سراسر کشورهای عربی تأسیس شود.

مرحله سوم کـه طی سال‌های 2007 که تا 2010 خواهد بود، رزمندگان مستقر درون عراق بـه آمادگی مـی‌رسند و بر سوریـه متمرکز مـی‌شوند. درون این مرحله حمله بـه ترکیـه و اسرائیل پیش‌بینی شده هست و آنـها امـیدوارند با این حملات مشـهور و محبوب شوند. درون ضمن، کشورهای همسایـه عراق نیز درون خطر خواهند بود.

مرحله چهارم، مـهم‌ترین هدفی کـه در این مرحله، یعنی طی سال‌های 2010 که تا 2013 دنبال مـی‌شود، فروپاشی حکومت‌های منفور عرب است. این موضوع، رشد پایدار القاعده را درون پی خواهد داشت. آنـها درون این دوره هم‌چنین حمله علیـه اقتصاد امریکا و لوله‌های نفت را صورت خواهند داد.

مرحله پنجم، کـه بین سال‌های 2013 که تا 2016 قرار دارد، دوره اعلام «خلافت اسلامـی» است. درون این دوره اسرائیل بسیـار ضعیف مـی‌شود و حتی مـی‌توان نظم نوین جهانی را اعلام کرد.

مرحله ششم، درون این دوره کـه بعد از اعلام خلافت اسلامـی قرار دارد، زمان رویـارویی مطلق سپاه اسلام با غیر آن درون سال 2016 فرامـی‌رسد.

مرحله هفتم، این مرحله درون سال 2020 با پیروزی مسلمانان و تأسیس خلافت جهانی اسلام آغاز مـی‌شود. (خادم الشریف،ایران19/6/1384)

حتی اگر نپذیریم مطالب بالا از سوی رهبران القاعده اعلام شده هست یـا تمام آنـها بـه این مراحل معتقدند، بررسی مؤلفه‌های دیگر ایدئولوژی القاعده روشن مـی‌سازد همگی با اصل موضوع موافق‌اند و چنین مطلوبی را درون سر مـی‌پرورانند؛ هرچند درون برخی مراحل و راهبردها متفق‌القول نباشند. به منظور نمونـه، ظواهری مراحل رسیدن بـه مطلوب‌های مورد نظر القاعده را درون چهار مرحله بـه صورت زیر بیـان مـی‌کند:

نخستین مرحله، اخراج امریکایی‌ها از عراق هست که اگر امریکا از الگوی خود درون ویتنام پیروی کند، ممکن هست با سرعتی بیش از حد انتظار محقق شود.

مرحله دوم، حتما در تمام سرزمـین‌های سنی‌نشین عراق کـه مـی‌توانند تحت کنترل درآیند، مرکز قدرت یـا امارت اسلامـی تأسیس کرد. این مرحله حتما در حین پیکار به منظور اخراج امریکاییـان از عراق صورت بگیرد. ظواهری درباره قدرت یـافتن گروه‌های دیگر درون عراق هشدار مـی‌دهد؛ زیرا ممکن هست امریکا نوع دیگری از عقب‌نشینی ناگهانی و شتاب‌زده را کـه در ویتنام مرتکب شد، تکرار کند و بدین ترتیب، عراق تحت تسلط سازمانی درآید کـه سازماندهی مؤثری به منظور به دست‌گیری اوضاع دارد. این امارت نوپا هم‌چنین حتما منتظر حالت جنگ با دشمنی باشد کـه مـی‌کوشد ثبات لازم را به منظور تبدیل شدن امارت بـه خلافت از بین ببرد .

مرحله سوم، پیکار، گسترش جهاد بـه کشورهای سکولار همسایـه عراق است.

مرحله چهارم، نیز کـه مـی‌تواند هم‌‌زمان یـا بعد صورت گیرد، درگیری با اسرائیل است.(اسماعیلی،پیشین،ص113)

نکته بسیـار مـهم آن هست که القاعده برخلاف سیـاست اعلامـی خویش کـه مبارزه با اسرائیل و امریکا را تبلیغ مـی‌کند، بـه علت ویژگی‌های موجود درون ایدئولوژی‌اش حتما مبارزه را از داخل آغاز کند و نشان دشمن خارجی نیز درون واقع روشی به منظور جذب نیروهای بیشتر از مـیان جوانان اهل سنت است. القاعده به منظور نفوذ و تثبیت موقعیت خود درون مـیان مسلمانان ابتدا درون پی حذف رقباست؛ چه آنـهایی کـه با غرب و سکولاریسم تعارض دارند چه آنـها کـه دارای تعامل هستند. لذا القاعده بنابه ویژگی‌های ایدئولوژیک خود و اقتضائات و لوازم آن، مجبور هست مبارزه را از مـیان مسلمانان آغاز کند و بدین منظور همـیشـه حتما مـیان آنان قطب‌بندی کند.

اختلاف‌های راهبردی درون القاعده

مـیان اعضای القاعده اختلافاتی مبنی بر چگونگی دستیـابی بـه اه و مطلوب‌های مورد نظر وجود دارد کـه برخی از آن بـه عنوان «اختلافات راهبردی» یـاد کرده‌اند. با اشاره بـه اینکه «ایدئولوژی» القاعده از بدو پیدایش تاکنون تغییری نداشته است، از تحولات «راهبردی» القاعده سخن گفته‌اند. درون واقع، حتما گفت بـه رغم ثبات ایدئولوژی القاعده، راهبردهای آن بـه دو علت عمده زیر دچار تغییراتی شده است.

دلایل تغییر درون راهبردهای القاعده

1. تغییر شرایط بیرونی حاکم بر القاعده و ایجاد فرصت‌های جدید

تا اوایل دهه 1990 القاعده صرفاً درون افغانستان پایگاه داشت، ولی از آن بعد با برقراری رژیم اسلامـی حسن ترابی درون سودان توانست بـه خاورمـیانـه عربی نزدیک شود. این تغییر کانون عملیـاتی باعث شد کـه بر مبارزه با رژیم‌های خاورمـیانـه تأکید بیشتری کند. بعد از بـه قدرت رسیدن طالبان درون افغانستان، القاعده فرصت‌ یـافت بـه آن کشور بازگردد و با داشتن مأمنی مطمئن، گسترش عملیـات‌های تروریستی را درون دستور کار قرار دهد. هم‌چنین، صحنـه‌های مختلف جهاد درون بوسنی، چچن و... استراتژی کلی سازمان را تحت تأثیر قرار داد. لذا مـی‌توان چنین ادعا کرد کـه راهبرد القاعده بیش و پیش از هر چیز بر اثر شکل گرفتن فرصت‌های جدید «جهاد» بـه وجود آمده است.

از اوایل دهه 1990، راهبرد القاعده مبتنی بر حملات گاه و بی‌گاه بـه قصد متزلزل ساختن امنیت رژیم‌های عرب بوده است؛ اما این استراتژی بـه مقدار زیـادی بـه فرصت‌هایی کـه پیش مـی‌آید وابسته هست و هیچ مرکز ثابتی به منظور فعالیت ندارد. سرانجام، این فعالیت‌ها بـه بحران عراق و کانون جغرافیـایی مناسبی بازمـی‌گردد کـه برای «جهاد» درون اختیـار القاعده نـهاده است.

این فرصت، پیش از این و از زمان پایـان یـافتن جنگ با شوروی درون افغانستان بـه دست نیـامده بود. عراق، صحنـه اصلی جنگ واقعی هست که القاعده فرصت بزرگی به منظور موفقیت درون آن به منظور خود قائل است. علاوه بر این، به منظور نخستین‌بار این ایدئولوژی درون «قلب جهان اسلام» و در کشوری عربی فرصت بالندگی یـافته است. مـهم‌تر از همـه اینکه جنگ درون عراق فرصت بی‌سابقه‌ای درون اختیـار القاعده قرار مـی‌داد که تا اه خود را با استقرار «حکومت اسلامـی» کـه یـا آغازی به منظور خلافت آینده هست یـا خود خلافت، محقق سازد. از آنجا کـه عراق مرکز خلافت عباسی بوده است، اهمـیت زیـادی دارد و پیروزی‌ درون آن جهشی بزرگ به منظور موفقیت ایدئولوژی سلفی رادیکال محسوب مـی‌شود.

این پیروزی باعث پیدایش پایگاهی به منظور القاعده درون درون دنیـای عرب و در مجاورت اه دیرینـه آن یعنی عربستان، فلسطین و سرزمـین شام مـی‌شود. بدین ترتیب، تأثیر «دومـینو» درون فتح کشورهای همسایـه عراق و تمام جهان اسلام بـه منظور برپایی خلافت اسلامـی دارد. از آنجا کـه در دوره کنونی شیعیـان قدرتمندترین نیروی داخلی عراق هستند، مـهم‌ترین دشمن القاعده بـه شمار مـی‌آیند. از این رو، به منظور نخستین ‌بار ویژگی «شیعه‌‌ستیزی» القاعده جلوه‌ای تمام مـی‌یـابد، بـه گونـه‌ای کـه به شدت درون پی احیـا و تولید نظریـه‌های ضدشیعی برمـی‌آیند. بدین ترتیب، القاعده وارد دورة جدیدی از تاریخ راهبردی خود مـی‌شود.گزیده آنکه القاعده بـه شـهادت عملکرد گذشته خویش و بیـانات صریح رهبرانی چون بن‌لادن و عزام، درون تفکرات راهبردی خود، مرحله‌ای مـی‌اندیشد و با توجه بـه فرصت‌های پیش‌آمده اقدام مـی‌کند.

2. وجود دیدگاه‌های متفاوت درون مـیان رهبران القاعده

علت دیگر تفاوت و تنوع راهبردهای القاعده، اختلاف‌های موجود مـیان رهبران آن مبنی بر تعیین اولویت‌ها و روش‌های رسیدن بـه آن اه و مطلوب‌هاست. درون درون القاعده چندین جریـان عمده وجود دارد کـه در برخی راهبردها با یکدیگر اختلاف ‌نظر دارند. مـهم‌ترین این جریـان‌ها عبارت‌اند از:

1. مصری‌ها و همفکران ایمن ظواهری؛

2. وابستگان بـه حزب جماعت اسلامـی پاکستان؛

3. حامـیان جماعت‌ علمای اسلام بـه رهبری مولانا فضل الرحمن و مولانا سمـیع‌الحق؛

4. پیروان گروه «توحید و الجهاد» بـه رهبری زرقاوی؛

5. طرفداران لشکر طیبه؛

6. پیروان اندیشمندانی چون حسن ترابی و عبدالله عزام (مدنی،1383،ص109)

حذیفه عزام، پسر عبدالله عزام، درون این باره معتقد هست که بعد از مرگ مشکوک پدرش درون اواخر دهه 1880 و تغییر درون کادر رهبری القاعده، بـه ویژه نفوذ گسترده ظواهری از اوایل دهه 90، القاعده با تغییرات عمده‌ای مواجه شده و به شدت بـه سمت رادیکالیسم و جریـان‌های «تکفیری» گرایش یـافته است. لذا او این تحولات را براثر فقدان عبدالله عزام، کاهش نفوذ بن‌لادن، نفوذ برخی سازمان‌های امنیتی و گسترش اقتدار افرادی چون ظواهری مـی‌داند. وی مـی نویسد : « اگر پدرم اکنون زنده بود، بـه هیچ وجه موافق این اقدامات (تروریستی) نبود؛ چون او همـه چیز را از دریچة سود و زیـانی کـه برای امت اسلام داشت، ارزیـابی مـی‌کرد. حال آنکه عملیـات‌های تروریستی، تاکنون جز بدبختی و فلاکت نتیجه دیگری به منظور مسلمانان نداشته است. پدرم نـه تنـها کشتن مسلمانان بی‌گناه، بلکه کشتن اهل ذمـه ( ‌خواه یـهودی خواه مسیحی ‌) را براساس تعالیم اسلام حرام مـی‌دانست؛ زیرا آنـها درون پناه حکومت اسلام زندگی مـی‌کنند و از حقوق اهل ذمـه برخوردارند. درون افغانستان، بـه جز عده انگشت‌شماری کـه این حربه را علیـه متجاوزان روس بـه کار مـی‌بردند، گروه‌های قدرتمندی کـه به تکفیر این و آن بپردازند، وجود نداشت. همان عده انگشت‌شمار نیز کمـی بعد چنان گرفتار تندروی شدند کـه پدر مرا نیز مرتد اعلام د، حال آنکه وی از جملهانی بود کـه فتوای جهاد داده بود. اکنون اگر نگاهی بـه آمارهای مربوط بـه گروه‌های فعال جهادی بیندازید، متوجه مـی‌شوید همـه آنـها جزء گروه‌های تکفیرکننده‌اند... (لذا) بـه روشنی مـی‌توان ظهور و بروز تفکر «تکفیر» را درون القاعده دید. بدین معنا کـه این سازمان با مرتد دانستن یک مسلمان، اجازه کشتن وی را بـه خود مـی‌دهد. از مدت‌ها پیش درون القاعده درباره «تکفیر» نظریـه‌پردازی و کمـی بعد، عملی شده بود. اما بـه تازگی آن را بـه صراحت اعلام و اجرا مـی‌کنند. من فکر مـی‌کنم تحولاتی کـه به تدریج درون این سازمان روی داده باعث شده هست تئوریزه «تکفیر» درون القاعده جنبه عملی پیدا کند. شیخ‌اسامـه‌بن‌لادن، کـه من از نزدیک او را مـی‌شناسم و در عربستان، دفتر خدماتی مجاهدین درون پیشاور و نیز درون افغانستان او را همراهی کرده‌ام، بـه هیچ وجه اهل تکفیر مسلمانان نیست. ریشـه این تفکر و عامل غلبه آن بر ساختار فکری القاعده، گروه‌های جهادی مصری و نیز برخی دیگر از الجزایری‌ها هم‌چون «حمد الجزایری» و ابن‌قیم هستند. درون آن زمان، این دو بـه عنوان سردمدار ایده «تکفیر» درون پیشاور شناخته مـی‌شدند. ایمن ظواهری، کـه او را هم مـی‌شناسم، درون پیشاور بـه داشتن ایده «تکفیر» شـهره بود؛ اما درون آن زمان بـه صراحت از این موضوع صحبت نمـی‌کرد. فکر مـی‌کنم این تفکر از سال 1998 بـه ویژه زمانی کـه «ربانی» از سوی القاعده مرتد اعلام شد، از حالت نظری بیرون آمد و جنبه عملی پیدا کرد. جالب اینجاست کـه «عبدالرسول سیـاف» همان کاری را انجام داده بود کـه ربانی بـه خاطر آن تکفیر شد؛ اما بـه علت داشتن رابطه نزدیک با سران القاعده، تکفیر نشد. سال 1998 بدین علت مبدأ دوره جدید‌ـ عملی شدن تکفیر مسلمانان‌ـ هست که القاعده بر تردید خود مبنی بر جنگیدن با مسلمانان‌ و آلوده شدن بـه فتنـه جنگ داخلی یـا اعتقادی (ارتداد مسلمانان مخالف طالبان) غلبه کرد و به صفوف جنگجویـان طالبان پیوست. این رویداد نوعی تغییر دیدگاه بود. سازمان القاعده و مردی کـه پیش از آن جنگ با مسلمانان را فتنـه مـی‌دانست، تحت تأثیر افکار ایمن ظواهری، اتحاد با او و پیوستن بـه جبهه طالبان درون جدال با گروه‌های مسلمان درون سال 1988 تغییر رویـه دادند.» (حذیفه عزام،پیشین) نمونـه اخیر این اختلافات را درون سال‌های گذشته مـی‌توان مـیان ظواهری و زرقاوی مشاهده کرد. زرقاوی درون مـیان رهبران القاعده از جمله افرادی بود کـه برای جنگ با شیعیـان و کشتار آنان اولویت خاصی قائل بود. وی «جهاد» با شیعیـان را از اهم وظایف القاعده مـی‌دانست و تلاش مـی‌کرد با تئوریزه این مبارزه عملیـات‌هایی را درون این خصوص سامان دهد. اصولاً زرقاوی بیش از سایر رهبران شناخته‌شدة القاعده بـه کاربرد بی‌رویـه خشونت اصرار داشت؛ درون حالی کـه ظواهری با داشتن تجربه شکست حکومت طالبان، بـه علت افراط درون خشونت و بدون توجه بـه مسائل پیرامونی جهان، نمـی‌توانست با چنین روش‌هایی با شدتِ مورد نظر زرقاوی، موافق باشد.

ظواهری، طی نامـه‌ای بـه زرقاوی کـه در 9 ژوئیـه (تیر) 2005 منتشر شد، تلاش کرد با همان ایدئولوژی یـادشده، تحلیلی منطقی‌تر نسبت بـه سایر رهبران القاعده درباره اه و راهبردهای جنگ درون عراق ارائه دهد. او درون این نامـه انتقادهای متعددی بـه زرقاوی، نماینده جریـانی کـه تئوری شیعه‌ستیزی را بر غرب‌ستیزی ارجح مـی‌داند، وارد مـی‌سازد. ظواهری با اذعان بـه اینکه شیعیـان کافر و دشمن هستند، بـه صراحت بیـان مـی‌کند درون مرحله کنونی، جنگ با شیعیـان را نباید درون اولویت قرار داد، بلکه حتما به افکار عمومـی مسلمانانی کـه تمایلی بـه این جنگ ندارند احترام گذاشت زیرا بدون داشتن آنـها نمـی‌توان بـه اه مورد نظر دست یـافت و به زور نمـی‌توان حکومت کرد.

ظواهری اعتقاد دارد که؛ جهاد درون عراق بدون دستیـابی بـه حداقلی از حمایت مردم نمـی‌تواند موفق باشد. او درباره تکرار اشتباهات طالبان هشدار مـی‌دهد؛ زیرا آنان بـه علت محدود ساختن مشارکت مردمـی درون حکومت، بـه دلیل وابستگی‌های قومـی‌شان درون منطقه، نتوانستند مردم را علیـه تجاوز امریکا بسیج کنند.

ظواهری خواستار کاهش اختلاف مـیان مذاهب مختلف اهل سنت است؛ زیرا توده مردم را از فهم چنین اختلافاتی ناتوان مـی‌بیند. وی به منظور اثبات مطالب خود، تعدادی از علمای برجسته «اشعری» یـا «مالکی» را کـه نقش‌های برجسته‌ای درون «جهاد» بازی کرده و به جریـان‌های سلفی‌ رادیکال یـاری رسانده‌اند، بـه یـاد زرقاوی مـی‌آورد. ملاعمر، رهبر طالبان کـه به فرقه حنفی گرایش دارد، از جمله آنان است. ظواهری حتی برخلاف وهابیت کـه سخن از رابطه عاشقانـه با خدا گفتن را نمـی‌پسندد، تلاش دارد از «جهاد» تفسیری عاشقانـه ارائه دهد.

اختلافات مـیان رهبران القاعده گاه بـه حدی دامنـه‌دار مـی‌شد کـه شکاف مـیان آنان را رسانـه‌ای مـی‌ساخت. استاد بزرگ زرقاوی، ابومحمد المقدیسی، درون مصاحبه‌ای کـه در وولت ووخه، تلویزیون الجزیره و روزنامـه الحیـات منتشر شد، بـه زرقاوی انتقاد کرد و شاگرد سابقش را بـه اعتدال فراخواند. او گفت حملات انتحاری، سر ب گروگان‌ها، حمله بـه زنان و کودکان و به قتل رساندن شیعیـان رفتار اشتباهی هست که چهره «واقعی جهاد» را مخدوش مـی‌سازد.

مقدیسی حتی علیـه رفتن جوانان به منظور مبارزه بـه عراق نیز فتوا صادر کرد. زرقاوی با بن‌لادن نیز اختلافاتی داشت؛ به منظور نمونـه، او تمام حکومت‌های عربی را بدون استثنا کافر مـی‌دانست؛ اما بن‌لادن برخی کشورها بـه ویژه عربستان را درون مراحل آغازین مستثنی مـی‌ساخت. هم‌چنین برخلاف همکاری بن‌لادن با ملاعمر، زرقاوی ابتدا از بیعت با او سر باز زد.

زرقاوی هم‌چنین برخلاف بن‌لادن کـه جنگ صلیبی را مطرح مـی‌سازد، بـه وجوب جنگ با دشمن نزدیک اعتقاد داشت. (شحاده،پیشین،85) بنابراین ایدئولوژی القاعده بر چهار رکن سلفی‌گری، رادیکالیسم، شیعه ‌ستیزی و غرب‌ستیزی استوار است. از آنجا کـه دو رکن آخر برآمده از ویژگی‌ سلفی‌گری است، بـه اختصار مـی‌توان آن را ایدئولوژی «سلفی‌ رادیکال» نامـید.

نتیجه گیری

جریـان القاعده و وهابیت یک جریـان انحرافی و غیر منطقی و در عین حال تند و بدون پشتوانـه علمـی ،دینی و عقلی هست که بـه علت بی تحرکی و سستی جهان اسلام موجب شیطنت و سوء استفاده غرب قرار گرفته است؛ از طرفی رهبران سازشکار جهان اسلام بدلیل همراهی بامنافع غرب نـه تنـها انگیزه ای ندارند با القاعده بر خورد کنند بلکه از دو جهت القاعده را فرصت مـی دانند. نخست اینکه مخالفین خود را بـه سمت آنـها هدایت مـی کنند که تا علاوه بر شناسائی خطر آنـها دور مـی شود و دیگر اینکه درون کنترل قدرتهای غربی علیـه اسلامگرایـان حقیقی بـه کار گیری مـی شوند. ازسوی دیگر نیز غربیـها از وجود و حضور القاعده بـه دلایل ذیل بهره مند مـیشوند.

1- القاعده مظهر تروریست هست و غرب بـه بهانـه مبارزه با تروریست اه و منافع خود را درون جغرافیـای جهان اسلام دنبال مـیکند.

2- القاعده نمادی از خشونت و جنایت است. بنابراین غرب با تبلیغات روانی مـی تواند چهره اسلام حقیقی را درجهان مخدوش نماید.

3- جهان غرب هم نمـی تواند و هم نمـی خواهد با جهان اسلام درون گیر شود؛ زیرا عمده منافع جهان غرب درون حوزه جهان اسلام واقع شده است.

4- غرب از بیداری و وحدت مسلمانان نگران است؛ بنابراین القاعده مـهمترین ابزار به منظور توسعه و مدیریت درون تفرقه بین مسمانان است.

5- اندیشـه شیعی و بویژه اسلام سیـاسی و انقلابی با محوریت ایران بزرگترین تهدید علیـه منافع غرب هست و القاعده بیشترین انگیزه را به منظور مبارزه با شیعه دارد.

6- پدیده مقاومت موتور محرکی به منظور رشد اسلام گرائی و الگوئی به منظور ایستادگی درون مقابل سلطه گران درون جهان بـه شمار مـی آید؛ بنحوی کـه توانسته هست ویژگیـهای قدرت سخت نظام سلطه را خنثی سازد. بنابراین تنـها عامل بازدارنده علیـه مقاومت کـه از قدرت ایدئولوژی استفاده مـیکند تفکر انحرافی القاعده مـیتواند باشد.

7- القاعده بـه دلیل نداشتن عقبه و سرزمـین مشخص بـه سهولت به منظور غرب هم قابل نفوذ وبرنامـه ریزی هست و هم دارای قابلیت ایجاد تغییرات دلخواه است؛ بنابراین غرب سلطه گر اساسأ نـه تنـها بـه دنبال حذف القاعده نیست بلکه تلاش مـی کند بر این فرصت بـه نحو مطلوبتری مدیریت نماید.

منطقه خاورمـیانـه بـه دلایل ذیل درون معادلات آینده از اهمـیت فوق العاده ای برخوردار است، بنابراین با توجه بـه موارد فوق الذکر پیش بینی مـی شود غرب از این فرصت بنحو مطلوب بهره برداری کند:

- اهمـیت و ارزش منابع و ذخایر موجود درون منطقه

- اندیشـه رو بـه توسعه شیعه و پدیده مقاومت درون منطقه

- رشد اسلامگرایی وتحت فشار قرار گرفتن رژیم اشغالگر قدس

- نا کارآمدی قابلیتهای غرب درون جهان اسلام درجنگ سخت،نیمـه سخت، و نرم

-ب اعتماد بـه نفس مسلمانان درون مقابل تهدیدهای غرب

- شکست آمریکا و اسرائیل درمنطقه و تضعیف پشتوانـه حکومتهای سر سپرده جهان اسلام

- اقتدار روز افزون جمـهوری اسلامـی ایران درون منطقه

- تقابل اندیشـه اسلام ناب و غرب

- حرکت رو بـه تنزل اقتصاد جهانی

- رقابت قطبهای آینده جهان درون این منطقه

- پتانسیل رها شده القاعده درون منطقه کـه مـیتواند به منظور غرب و حکام دست نشانده عرب از جهات ذیل ارزشمند باشد:

1- دامن زدن بـه اختلافات شیعه و سنی درون جهان اسلام

2- درگیر شدن با شیعه و مقاومت درون منطقه

3- جلو گیری از وحدت جهان اسلام بـه نفع منافع غرب

4- معرفی بدترین چهره از اسلام با احکام افراطی و بدنام مسلمانان

5- ادعای پرچمداری جهاد و مبارزه و توان اغفال مسلمانان

6- ایجاد خوف و وحشت درون بین مسلمانان بویژه اقلییتهای شیعی درون منطقه

7- انجام عملیـاتهای انتحاری و جنگهای نا متقارن بویژه علیـه مسلمانان

8- قابلیت ارتباط با سنیـهای تند رو درون ایران و مناطق مرزی ایران

9- انگیزه بالا به منظور در گیر شدن با شیعه و بویژه با ایران باتوجه بـه دیدگاهای سلفی رادیکال

10- جنگ نیـابتی از سوی غرب علیـه جهان اسلام وتامـین فرصت به منظور غرب

راه کار پیشنـهادی

- تلاش به منظور ایجاد جبهه مشترک با علما و نخبگان اهل تسنن بمنظور روشنگری افکار عمومـی نسبت بـه حقایق وهابیت و القاعده و بویژه طرح اختلافات جدی بین القائده و اهل تسنن.

- ایجاد سایت اطلاع رسانی فعال و به روز جهت معرفی القاعده از حیث تاریخی و مذهبی و نقد رفتارها ،مواضع واقدامات آنـها درون ابعاد گسترده و پاسخگو بودن درون برابر القائات و ابهامات.

- رصد مستمر رفتارها و اه القاعده و ارائه تحلیلهای لازم بـه منظور آگاه سازی و در صورت نیـاز خنثی سازی و مقابله درون قالب ساختار و سازمان تعریف شده.

- ایجاد جریـان مقاومت سنی با الهام از حماس درون کشور های اسلامـی بویژه درون مناطق درگیر.

منابع :

-اکبری، حسین «بازی با آتش،احتمال حمله آمریکا بـه ایران»نشر اندیشـه سازان،تهران،1387.

- محمد ، عبد، «وهابیـها را اینگونـه دیدم»، ترجمـه مـیثم موسائی، تهران: نشر سازمان تبلیغات،1370.

- کریم زاده، پروانـه، «وهابیت درون بوته نقد»، تهران: دارالفکر،1385 .

- دوانی، علی، «فرقه وهابیت و پاسخ شبهات آنـها»، تهران: نشرفرهنگ وارشاد اسلامـی،1366.

- غزالی، محمد، «احیـاءالعلوم الدینی»، بیروت: دارالمعرفه، ج2، 1402 .

- عاملی، حر، «وسائل الشیعه»، ج12

- بحار، ج75، ص372.

- قاضی ابی یعلی، «احکام السلطانیـه»،

- اکبری، حسین(1387)، «بازی با آتش،احتمال حمله آمریکا بـه ایران»، تهران: موسسه اندیشـه سازان،تهران.

- محمد ، عبد(1370)، «وهابیـها را اینگونـه دیدم»، ترجمـه مـیثم موسائی، تهران: نشر سازمان تبلیغات.

- اسدی،علی اکبر(1386)، «رویکرد عربستان سعودی درون قبال شیعیـان خاورمـیانـه»فصلنامـه جهان اسلام،ش29.

پیـام ای رهبران القاعده، 5/2/1381 ؛

وصیت نامـه احمد الخدنوی الغامدی،عضو القاعده 5/2/1381 ؛

بن لادن،کارمن (1384) ، «پشت پرده بن لادن ها،در بطن پادشاهی،ترجمـه اسماعیل قهرمانی پور،تهران: نشر روزگار ؛

زرقاوی،ابی مصعب (1427 ) ، «کلمات مضیئه،الکتاب الجامع لخطب و کلمات الشیخ المعتز بدینـه» ،شبکه البراق الاسلامـیه،

قدر دان قراملکی،محمد حسن(1376)، «کافر مسلمان و مسلمان کافر»، کتاب نقد،س1،ش4؛

ظواهری،ایمن(1423) ، «الولاء و البراء،عقیده منقوله و واقع مفقود»بیجا بینا .

مـهدی بخشی،شیخ احمد، «جهاد از ابن تیمـیه که تا بن لادن».

- قادری ،حاتم، (1378)، «اندیشـه های سیـاسی درون اسلام و ایران»تهران : سمت ؛

- بن لادن،کارمن، (1384) ، «پشت پرده بن لادن ها،در بطن پادشاهی»،ترجمـه اسماعیل قهرمانی پور،تهران: نشر روزگار.

فدوی،عبدالقیوم(1381)، «اسامـه بن لادن و ماجراها» ،کابل: مفاخر ؛

آشکار،ژیلبر(1384)، «جدال درون توحش،11سپتامبر و ایجاد بی نظمـی نوین جهانی»، ترجمـه حسن مرتضوی،تهران: اختران؛

البحری،ناصر ابوجندل (2005)، «تنظیم القاعده من داخل»، القدس العربیـه 18تا 27 مارس؛

بن لادن،کارمن(1384) ، «پشت پرده بن لادن ها،در بطن پادشاهی»،ترجمـه اسماعیل قهرمانی پور،تهران: نشر روزگار؛

خلیل اسعد،خالد (1380)، «بن لادن ،او را نمـی توانشناخت»، ترجمـه حیدر سهیلی،تهران: جام جم؛

هالیدی،فرد(1360)، «عربستان بی سلاطین»، ترجمـه بهرام افراسیـابی،تهران: نشر روزبهانی؛

عزام،حذیفه(1384)، «آیـا شبکه های اطلاعاتی درون القاعده نفوذ کرده اند(مصاحبه)، ترجمـه سعید آقا خانی،روزنامـه شرق،26/7/1384؛

طارق،علی(1385) ، «یـازده سپتامبر،آغازعصری نو درون سیـاست جهانی»، ترجمـه حسن مرتضوی، بی جا

دوانی،علی(1366)، «فرقه وهابیت و پاسخ شبهات آنـها»، تهران: نشرفرهنگ وارشاد اسلامـی؛

رشید ،احمد(1382)، «کابوس طالبان»، ترجمـه گلیدا ایروانلو،تهران: هوای رضا؛

توحیدی،عبدالله، «القاعده چیست»، روزنامـه انتخاب 11/10/1380؛

بیکر،همـیلتون، «گزارش گروه مطالعات عراق»دسامبر 2006؛

لادورنر،شرق،29/1/1385

پل مـیخائیل،و خالد دوران (1381)، «اسامـه بن لادن و تروریسم جهانی»، ترجمـه هومن وطن خواه،تهران: نشرکارون؛

العدل،سیف، «نامـه سیف العدل»ترجمـه محمدعلی فیروزآبادی،شرق، 27/1/1384؛

اسماعیلی،حمـید رضا (1386) ، «القاعده از پندار که تا پدیدار»، تهران : نشر اندیشـه سازان،تهران؛

- خادم الشریف،مرضیـه، «القاعده چه مـی خواهد؟»روزنامـه ایران،ترجمـه،19/6/1386.

-شوسودوفسکی،مـیشل(1384) ، «جنگ وجهانی سازی،واقعیت های پشت پرده 11سپتامبر»،ترجمـه جمشیدنوائی،تهران: نشر نی.

مدنی ،جلال الدین(1383)، «مبانی و کلیـات علوم سیـاسی،تهران : نشر پایدار.




[کالبدشکافی تفکر وهابیت و القاعده | پرسمان دانشجويي - وهابيت وهابی ها به خاطر پیروزی بنی اسرائیل روزه می گیرند]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Fri, 07 Sep 2018 01:06:00 +0000



تمامی مطالب این سایت به صورت اتوماتیک توسط موتورهای جستجو و یا جستجو مستقیم بازدیدکنندگان جمع آوری شده است
هیچ مطلبی توسط این سایت مورد تایید نیست.
در صورت وجود مطلب غیرمجاز، جهت حذف به ایمیل زیر پیام ارسال نمایید
i.video.ir@gmail.com